۱۴۰۴ مرداد ۱۰, جمعه

تسلیم

 

مهارت لبانت خجالتم را

از دایره‌ی نافم

به‌نقطه‌ی اوج پستان‌هایم کشاند


 فضای تنگ آغوشم را

در نفس شبنم‌های شانه‌‌ات جریان دادی


سایه‌ی قیدوبند، آئینه‌ام را رها کرد

در بی‌کرانه‌گی‌ِِ قله لرزیدم

تو را در دیدار زنبق،

تقسیم با خویشتن‌ام کردم


بارانم درانتظار کدام‌ اشاره بود

نه تو فهمیدی،‌ نه من


تسلیم شدن‌ِ عاشقانه‌ام را

دوست می‌داشتم

چون پیروزیِ چشمانت

بالاترینِ لذت‌های من است


رهگذر

https://www.facebook.com/didar.didareto

شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

چشمه‌سار خواهش

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان