پگاه
برای دوست داشتنات بیدارم میکند
تا شب
که مهتاب پائین آید
و
من بر چهرهی ماه بنویسم
یک لحظه،
عشقبازی در آغوش تو آئینهایست
بر زیبائیِ جهان
بهپستانهایم میفشارمت
مثل یک عاشق
باغ انار سینهام،
چاک چاکهایم،
باروَریِ غنچههایم،
در رقص
،ساقهی مهرزی
که آرامآرام قامت میکشد
در انتظار شکیبائیِآمدنِ من
عقربهی باران،
نبض رنگینکمان را میگیرد
کلمه،
در امواج ارگاسم غرق میشود
زبان،
بیان این اوج را نمیتواند
واژه،
از اوج هیجان این زیبائی میگریزد
لبهایمان اما
لرزِ همدیگر را میفهمند
رهگذر
https://www.facebook.com/didar.didareto
.jpeg)