۱۴۰۴ مرداد ۱۱, شنبه

پرواز

 


شفق در آغوش تو آزاد است
که به گیسوی رنگین‌کمان آویزد


انگشتانت لای مخمل گیسوانم
در امتداد وسوسه

قلم لای ورق‌ لبان لب‌هایم
قد برافراختن‌اش را به‌رخ می‌کشد
به‌آرزوی شکوفائیِ نقاشی، 
در تار‌و‌پود غنچه

بعداز فقط چند دقیقه
جای چیزی خالی نیست
می‌رسیم به‌زمزمه‌ی دوستت دارم

هر دو مانند دوبال یک پرنده، در پروازیم
تو کاری می‌کنی که همه‌ی اندامم، 
کار را از کار‌گذشته می‌بیند
من در گرمای ،،شدنِ،، تو می‌رقصم
می‌خواهم چون تو شوم

بی‌علامتی شبیه سئوال
از این‌رو به‌آن‌رو می‌شوم

طوفان‌های من به آبشار تو موج می‌نشانند
قطره‌ها در اوج فراز
سعی می‌کنند به اوج اتش‌فشانِ ارگاسم‌ من،
کلامی دهند

اما اوج‌گیریِ من
جهان کلام را به حاشیه می‌راند
واژه در قله، 
دچار جیغ‌های عاشقانه‌یِ من می‌شوند
جیغ‌‌ها همیشه چند پله بالاتر از اوج اند،

هر رفت‌و‌برآمدِ تو اشتیاق‌مان را شعله‌گون می‌کند
آرزویم برنیامدن توست
تا آمدن من

حرف‌و‌کلام در عریانی‌شان

عاشق جیغ‌های من اند

که رساترین معنا را می‌سازند

برای

من و تو


راهی که من می‌روم، 
همان راهِ برآمدنِ توست
بیا

رهگذر

https://www.facebook.com/didar.didareto

شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

شب زنبق

     شبِ زنبق دل‌تنگی‌ام برای تو چیز تازه‌ای نیست اما چیزی‌ست که امشب بیش‌تراز همیشه دل‌تنگم مهتاب نام تو را روی پوستِ گلبرگِ زنبق می‌نشاند،...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان