۱۴۰۴ مرداد ۱۱, شنبه

قطره‌ی تازه



 شکافی پر از لرزهای نامرئی

ساقه‌ی خوش

 و

 قامت کشیده‌ را

با هر قطره‌ی تازه 

سنگین‌تر می‌کند    


بهم‌تنیدن لذت‌دهی و لذت‌ستانی را

در رنگ چشمانت بازتاب می‌دهد

رمزِ آشنائی‌ِ خود را در ره‌گذرش جا می‌گذارد

درلابلای لبان لب‌های من


 آن خیس سوزان 

،با نگرش پر از سئوال، در تماشاگه تو

 ابر را در انتظار بارش

تنها نمی‌گذارد

شدیدترین شهوت را در تمامیِ اندامت 

پدید می‌آورد


،مانند لرز بی‌اراده

زیر موج یک آب‌شار


رهگذر

https://www.facebook.com/didar.didareto



شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

شب زنبق

     شبِ زنبق دل‌تنگی‌ام برای تو چیز تازه‌ای نیست اما چیزی‌ست که امشب بیش‌تراز همیشه دل‌تنگم مهتاب نام تو را روی پوستِ گلبرگِ زنبق می‌نشاند،...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان