۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

رابطه‌ی هم‌سوئی

 مسئوِلیت اشتباه‌را از صمیم قلب می‌پذیریم. 


رابطه
همانطور که
( زندگی، آب‌تنی کردن درحوضچه‌ی اکنون است )
رابطه نیز

نیاز به نو شدن پی‌در‌پی دارد.
رابطه نشان‌گر بلوغ انسان است.
انسان در رابطه خود را می‌شناسد .
تمنامندی‌ها و علایق خودرا تجربه می‌کند .
تغییر و تکامل در محتوای چنین رابطه‌ای ممکن است، 

نه در عهد و پیمان .

قول دادن و قول گرفتن ( عهد و پیمان) پایه در عدم اطمینان دارد 
عدم اطمینان به‌خود 
و عدم اطمینان به"هم‌سویِ " خود
زیرا انسان امروز که قول می‌دهد یا قول می‌گیرد،

 همان انسان، با تعلقات دیروزی‌ و یا فردائیِ خود نیست. 

هر رابطه حداقل با وجود دو بدن شکل می‌گیرد . 

این دو بدن اگر « موافق و هم‌سوی » هم باشند ،

 با یک‌دیگر وارد رابطه‌ی شایسته‌ای می‌شوند 

و ترکیب جدیدی ایجاد می‌کنند

که قدرت هر کدام در این رابطه ،، افزایش ،، روز افزون می‌یابد
اما اگر این دو بدن « هم‌راه و هم‌سوی » هم نباشند،

با یک‌دیگر وارد رابطه‌ای می‌شوند ،

ضد ترکیب ایجاد می‌کنند که قدرت هرکدام هر روز 
،، کاهش،، 

می‌یابد.

رابطه، ترا باچیزهائی مربوط می‌کند 

که عموما یا اکثرا مربوط به جهان تو و نگاه تو نیستند .

درعمل با چیزهائی روبرو می‌شوی که باید
درباره‌ی آن‌ها نظر بدهی و تصمیم بگیری و واکنش نشان دهی 

یعنی رابطه ترا بجهانی می‌برد که در آغاز جهان تو نبود .
بجهانی می‌برد که شاید در آن جهان غریبه‌ای , حتی باخودت .


درآن جهان باید خطی بنویسی و راهی را طی کنی که قبل از تو کسی راهنمائی نکرده 

و یا درجهان سینما , فیلمی آن را نشان نداده‌است
مانند یک نقاش باید شروع کنی راه‌ات را ، زندگی‌ات را خودت نقاشی کنی،

تا زندگی‌ات واکنشی نباشد بل‌که کنش‌گر آن باشی .

در رابطه با هم‌سوی خود 

من باید بدرون خود نگاهی داشته‌باشم

که در خلوت خود، با خویشتنِ خود چگونه رابطه‌ای دارم ؟ 
من وقتی خودم را باز‌خوانی می‌کنم و در مرکز دید قرار می‌دهم خواهم دید که آیا من خودرا
آزاد و مستقل می‌بینم ؟
آیا درمقام احترام بدیگران، هم‌سویِ خودرا آزاد و مستقل می پذیرم ؟
آیا من پذیرفته‌ام که بدون آزادی و استقلال 

《هم‌سوی خود》

 من نمی‌توانم آزاد و مستقل باشم ؟
در هر مدل رابطه‌ای که هستم آیا همیشه سعی می‌کنم که 

حریم امنی را برای هرگونه سئوال 

و آزادی جواب ایجاد و حفظ نمایم ؟
و سئوال آخر آیا شریک زندگیِ من درحالت 

استقلال و آزادی بازهم من را انتخاب می‌کند ؟
یا دیگری را ؟
روشن است که اگر من 

کسی را بهر وسیله‌ای وادار به امری بکنم , 

در غیاب من کاری را می‌کند که خودش دوست دارد .

برای من سئوال آخر، در دو حالت مورد بررسی است 

۱
من بعنوان هم‌راه 
در یک رابطه، خود را بهر دلیل 

انسان حقوق برابر ، استقلال و آزادی شریکم نمی‌بینم 

و یا بهر دلیل نمی‌توانم استقلال و آزادیِ هم‌سوی خود را بپذیرم 
دراین حالت از ترس رقابت درعذاب خواهم بود که هر لحظه کمبود هایم بچالش کشیده شده و برملا شوند . 

تمام زمان نگران مقایسه خود با رقیب خواهم بود 

که صفت‌های پنهانم در مقابل آن طرف معادله ، 

دچار کمبود شده وثابت شود که آنگونه که خودرا سرآمد میدانستم ! نیستم
و شریک زندگیِ من ,

 من را از روی ناچاری و‌ یا اجبار و یا نیاز انتخاب کرده است . 

آشکاره‌گیِ این موضوع درون من را با بدبینی پر می‌کند

 که مبادا

در پنهان و یا درعدم حضور من به کس دیگری تمایل داشته‌باشد . 

پرواضح است که این آشفته‌گی من را تبدیل 

به‌عروسکی خواهد کرد که هرکس ، هرکجا و هرزمان 

که بخواهد می‌تواند من را بر علیه شریک رابطه‌ام بشوراند 

و بهر شکلی که بخواهد برقصاند
۲
درحالت دوم ,هردو به آزادی و استقلال هم‌دیگر باور داریم 
و هیچ‌کدام خودرا قاضی‌القضات نمی‌دانیم . 

هرکدام آزادی و استقلال خودرا درگرو آزادی و استقلال 

دیگری می‌دانیم . 

می‌دانیم که آزادی و استقلال دیگری است 

که هرکدام ما را از محدودیت و ترس و نگرانی رها می‌کند
می‌دانیم که طرف مقابل مسلما فکر من را کپی نمی‌کند 

یعنی مانند من فکر نمی‌کند .

هردو می‌توانیم فکر هم‌دیگر را در قالب کلام با تمایل بشنویم زیرا به تفاوت باور داریم . 

هر دو آزادی بیان داریم و می‌توانیم نظرمان را بگوئیم .

هیچ کس سعی درقانع کردن دیگری نمی‌کند 

و میدانیم
1
گوش دادن با عکس‌العمل مغایراست 
2
استدلال بمعنی دلیل تراشی و توجیه نیست 

3
احتمال بمعنی امکان نیست

می‌دانیم که هر انسانی می‌تواند اشتباه کند ،

درصورت اشتباه می‌توانیم بی‌درنگ به ترمیم آن اقدام کنیم . 
پشیمانی خود را از عمل انجام شده 

صمیمانه اظهار می‌داریم و سعی می‌کنیم

احساس شرم‌مان را نشان دهيم .
مسئولیت اشتباه را از صمیم قلب می‌پذیریم 

و شفاف بیان مي‌کنيم

که نباید این کار را با تو می‌کردم ، کارم اشتباه بود.
اطمینان می‌دهیم که دیگر چنین کارئ را انجام نخواهیم‌داد،

اگر بار دوم در چنین موقعیتی قرار بگیریم ، 

کاملا عکس‌العمل متفاوتی خواهیم داشت.

رنجش اشتباه‌مان را بطریقی از دل همراه‌مان درمی‌اوریم
از این که با عمل اشتباه، هم‌سوی خود را مایوس کرده‌ایم

تقاضای بخشش می‌کنیم .

رهگذر

شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

چشمه‌سار خواهش

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان