۱۴۰۴ مرداد ۹, پنجشنبه

موج ژاله

 

موج ژاله‌‌ها


شفق درانتظار ستاره‌گان،

 تسلیم نسیم بهاران می‌شد


 در خیال‌‌‌اش

رازورمز باور لای ران‌هایم را می‌پروراند

شاید در پساپشت پنجره از دور دیدها

 الاهه‌ی عشق و شهوت را می‌دید،

 که پُراز باران‌های احساس ناب

در انتظار افسانه‌های دیدار ما بود


 نبض خیس خواستن‌هایم

در قلب عریان عقربه‌ها می‌زد

در انتظار پایان روز


گذر زمان را با طراوت سکون

 در مخمل گلبرگ‌ها و زنبق تن‌ام 

 احساس می‌کردم


تو، جیغ‌های بی‌صدای 

چشم به‌راه شکافم را 

 هم‌صدا بودی


تمام پنجره‌هایم باز بود

بیاد تو

به‌عشق تو

که زیباترین پژواک زندگی را

در تپش‌های هم‌سُرائیِ مضراب تو 

خواهم شنید

و

عطر طراوت 

نگاه معشوقم را

درونم می‌‌مکم

آن‌‌گاه  

که شوق رهائیِ اوج را درآغوش‌ام خواهد خواند

و 

من 

رفتن و آمدن‌اش را

با عشق سیر خواهم کرد


این‌بار

رفتن‌اش را در سراشیب،

بیش از 

دوبار سه‌بار چند‌بار 

رها نخواهم کرد


به‌تکرار تمدید، 

دلبری را جور دیگر خواهم‌کرد 


با رفتن و آمدن‌ام بر او

هنگامی که ماهی در موج ژاله‌ها

دریا را خیس ،

صدا را با جیغ پیوند میزند


رهگذر

https://www.facebook.com/didar.didareto


شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

چشمه‌سار خواهش

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان