۱۴۰۴ مهر ۱۸, جمعه

ارزیابیِ مشارکت زنان

انتخاب عکس 
از رهگذر
 مصاحبه‌ی پرویز گراوند با آزیتا قهرمان
   شاعر،نویسنده و مترجم 

سئوال
حضور گسترده و پررنگ زنان در عرصه‌ی شعر و ادبیات امروز ایران،
 برآمده از خواست تحول‌خواه و مشارکت آن‌ها
 در عرصه های اجتماعی و سیاسی است؛
 ارزیابی شما از این خواست و پیوند آن‌ با تحولات اجتماعی و سیاسی چیست؟

جواب
شعر و ادبیات گفت‌وگویی با زمانه‌ی خویش است 
 عواطف درونی شاعر با حوادث بیرونی همچون آیینه‌ای هزارتو
 انعکاس یکدیگر هستند 
طاهره در زمان خود ظهور کرد
شمس کسمایی در دوران خویش و فروغ در وقتی دیگر
در دویست سال اخیر در دنیا و ایران بعد مشروطه زنان شاعر و نویسنده 
با روایت متفاوت و توان بیش‌تری برای توصیف احساسات شخصی
 و دگرگونی مسائل اجتماعی در ادبیات حضور داشتند  
  همه آنچه این سال‌ها بر ما گذشت تجربیات عمیقی را وارد شعر کرد ند
 زمان بیش‌تری نیاز داریم
 که  شاعران و شاهدانی که این تاریخ را زیستند و نوشتند ، بهتر بشناسیم 
 آیا پیوندی نومیان زبان و زندگی آفریده شد 
 به همان قدرت که شعار، زن زندگی آزادی در خیابان‌ها طنین انداخت
 با سوگ جوانان و کشته‌گان  و تلاطم همه‌ی آن بیم و امیدها
 در زمانه‌ای چنین سخت و فراموش ناشدنی 
سئوال
مجموعه شعر " آوازهای حوا" همان طور که از نامش پیداست
 شاعر، پیشاپیش ، جنسیت را بروز داده است،
 این بروز و البته تفکیک جنسیتی، برای شما از چه منظرهایی اهمیت دارد؟

جواب
بعضی از این شعرها مربوط به 18 ساله‌گی من هستند 
 آن موقع با این مباحث اصلا آشنا نبودم 
شوق و شور سرودن راز بزرگ زندگیم بود، کشف صدایی نهفته
 که  مرا به درک و حس زنده بودن وصل می‌کرد
 به هر حال این شعرها را کسی نوشته است  که دختری جوان و عاشق بوده  
 مادر بوده ، محدودیت‌ها و بحران‌های یک دوران را از سر گذرانده 
بعدها می‌خواستم راوی این سفر کاشفانه درمسیر جستجوهایم باشم
آثار زنان را با ذوق بیش‌تری دنبال می‌کردم
 به دنبال ادبیاتی نو، دور از خودسانسوری و حس خود قربانی‌پنداری بودم
ادبیاتی که از شعارها و کلیشه‌های مرسوم  فاصله گرفته باشد
 و جهانی تازه خلق کرده باشد

سئوال
برخورد شما با شعر چگونه است؟ 
در این دنیای پر مشغله آیا شعر هم یکی از مشغله‌هاست 
یا آن را دوست و همراه خود فرض می‌کنید؟

جواب
از نوجوانی شعر برایم  تبدیل به یک شیوه زندگی شد
معنایی برای بودن، انگار با ذهن و بدنی جادو زده هر آنچه از سر می‌گذراندم 
 به رویا و کلمه بدل می‌شد
این استعداد در همه انسان‌ها وجود دارد فقط نوعی حساسیت  عاشقانه می‌خواهد 
بن اکری نویسنده نیجریایی انگلیسی می‌گوید
 در جهانی پر از هیاهوی جدال‌ها و غرش بمب‌ها 
و دیوانه‌گیِ باورهایی در سیاست و دین که ما را به‌سوی جنگ می‌برند 
بیش از همیشه ما به شعر نیاز داریم 
ما به صدایی نیاز داریم که از شادمانی و کودکی  بگوید 
 از  گره کور سرنوشت‌مان با این شرایط پیچیده
شعر از سیاست به‌ما نزدیک‌تر است و همانقدر غریزی است که راه رفتن
 و غذا خوردن، شعر جریان رودخانه‌ای عظیم است 
زمزمه‌ای کهن، جاری در روح بشریت. 

سئوال 
بنا به‌دیدگاه‌های‌ شعر بخشی از مبارزه‌ی مردم در ایران پس از اسلام 
برای نگهداری و محافظت از زبان فارسی بوده است
 آیا شاعر امروز، ارادی یا غیر ارادی، خواسته یا ناخواسته، به این مساله می‌اندیشد
 و آیا شعر و شاعر امروز، توان و ظرفیت چنین کاری را دارد؟

جواب
فارسی یکی از چند زبان قدیمی دنیاست که هنوز در نوشتن و محاوره استفاده می‌شود 
این محافظت در سایه پشتیبانی سلسله‌هایی
 مانند صفاریان ، سامانیان و غزنویان ایجاد شد
 که زبان فارسی را در کنار عربی به‌عنوان زبان دیوانی و مکاتبات به‌کار بردند 
مردم کوچه بازار با وجود لغت‌های جدید ، همچنان به فارسی نو سخن گفتند
 و شاعران شعر سرودند
 چنان که بسیاری شاهنامه را یکی از دلایل این ماندگاری می‌دانند 
 در ایران و افغانستان و تاجیکستان ، حکمت خسروانی 
آیین‌ها و ادبیات شفاهی  و باورهای پیشین با اعتقادات جدید درهم آمیخت 
 شعر و فرهنگ  فارسی با سبک و درونمایه تازه مسیردرخشان خود را طی کرد
اما در دوران معاصر قدرت تاثیرگذاری رسانه‌ها و فضای سوسیال مدیا 
بر زبان روزمره  و نوشتار بیش‌تر از ادبیات است 
 این دو زمان را نمی‌توان با هم مقایسه کرد 

سئوال 
از شعرهای‌تان که به زبان‌های دیگر ترجمه شده
بهترین بازخورد را از مخاطبان کدام کشور داشتید،؟

جواب
در زبان انگلیسی و سوئدی کتاب‌ها نقدهای بیش‌تری دریافت کردند 
در شعر خوانی‌های بیش‌تری با دیگران در ارتباط بودم
جوایزی به ترجمه انگلیسی و روسی اوکراینی کتاب‌ها تعلق گرفت
 و به کتابخانه‌ها راه پیدا کردند 
اما این به‌معنای آن نیست که شعر با ترجمه به میان مخاطبان عام هم راه یافته است 
همه این‌ها خیلی خوشایند است اما بیش‌تر آرزو دارم کتاب‌هایم
 به فارسی در ایران منتشر شود 
اگر صحبت از ارتباط  باشد به‌خاطر ریشه‌های فرهنگی و سرنوشت مشترک نزدیکی
 با شعر ترکیه و ادبیات عرب حس عمیق‌تری برای این حس و همدلی فراهم می‌کند
هنوز توجه مترجمین و خواننده‌گان به ادبیات کلاسیک فارسی بیش‌تر است
 چون سابقه این آشنایی دنیای شگفت و پرمعناتری برای آن‌ها دارد 
 ترجمه آثار امروزی تحت تاثیر رسانه‌ها ، سیاست و کنجکاوی‌هایی قرار گرفته
 که انتظار مخاطبان را بخاطر اطلاعات شتاب‌زده و موج اخبار سیاسی
 معمولا در پیش‌داوری و توقعات محدود نگاه می‌دارد 

سئوال
با همکاری سهراب رحیمی، ترجمه‌هایی از شعرهای
 ترانسترومر، لوندکویست، نیلس هاو و... داشتید، 
در این ترجمه‌های مشترک، نحوه‌ی کار شما چگونه بود؟

جواب
آخرین اشعار منتشر نشده سهراب به نام
" دشت‌های سرد سوئد" 
با کمک نشر آفتاب منتشر شده است  
امیدوارم این کتاب به دوستداران شعرش برسد 
 در مقدمه کتاب درباره‌ی او و آثارش نوشته‌ام
 سهراب در سوئدی مترجم بسیار خوبی بود 
در کتاب‌های سوئدی من در ویرایش و بازنویسی ترجمه در کنار او بودم 
و در ترجمه‌های دیگر بخش‌هایی را من از انگلیسی
 و شعرهایی را او از سوِئدی برمی‌گرداند 
 به تجربه دریافته‌ام کار مشترک و مشورت مترجم‌ها 
بهترین روش برای پیدا کردن مفاهیم شعری 
واژه‌های مناسب و آهنگ سطرها ست. 

سئوال
موضوع مقاله‌ای از شما دگردیسی‌های تصویرسازی از بهار 
در شعر کلاسیک تا به امروز بود
( هرچند مجمل)
 پرسش من است : آزیتا قهرمان در طی این سال‌های فعالیت‌های شعری‌اش
  از
" آوازهای حوا" 
تا 
" فراموشی آیین ساده‌ای دارد" 
تا
" تندیس‌های پاییزی"
 ...تا.... آیا دگردیسی‌هایی داشته است؟  
دوره‌های این دگردیسی‌ها را بفرمایید و این که 
منشاء هر کدام از این تحولات و دگردیسی‌ها چه عواملی بوده‌اند؟
جواب
این دگردیسی مسلما از اتفاقات زندگی شخصی من پدید آمده 
 در اولین کتاب‌هایم
 از خاطرات کودکی ، انقلاب و جنگ  و فروپاشی آرمان‌ها  تاثیر بیشتری گرفته‌ام
 و در کتاب‌های بعدی 
 تجربه مهاجرت ، زندگی درفضا و زبانی ناشناخته  
و جستجوی تسلا و سرپناهی در ادبیات فارسی بیش‌تر به‌چشم می‌خورد
همه کتاب‌هایی که خواندم ماجراجویی‌های معنوی من بودند 
   فرصت آشنایی با انسان‌های جالبی که از آن‌ها بسیار آموختم
 و دوستانی که به زندگیم رنگ و جلا بخشیدند 
همه باعث تحولاتی در ذهنیت و شعر من شدند  
عشق و کنجکاوی‌ام درباره هنرو فرهنگ و یادگرفتن چیزهای تازه
 مرا در تکاپو و حرکت نگاه داشت 
به هرحال من دنباله کج و معوج خودم هستم 
مسیری که پیوسته و گسسته در طول سال‌ها طی کردم 
تا به‌این‌جا که هستم ، رسیدم

سئوال
با توجه به پرسش قبل و عنایت شما به شعر کلاسیک، 
آیا برای هر شاعر فارسی زبانی
خوانش ادبیات و شعر کلاسیک فارسی ضرورت دارد؟ 
ضرورت آن چیست؟
بله حتما ضرورت دارد ، طنین عاطفی ، درک معنوی و احساسات ما 
در این ادبیات شکل گرفته 
 حس موسیقیایی  و مفاهیم پشت این کلمه‌ها و ارزش‌های معنوی
 که به‌آن‌ها باور داریم 
حتا شیوه ناخودآگاه ما در زیباشناسی و عشق ورزیدن ، لذت از طبیعت 
و ریشه‌های فرهنگ ما این‌جاست 
 خواندن ادبیات کلاسیک بازگشت به‌سرچشمه‌هاست 
نوعی کندوکاو در اعماق خویشتن تاریخی
  بازخوانی این ادبیات با نگاه و دانش امروز 
برای کشف و تفسیر و نقد ضرورت دارد 
برای من همیشه  خواندن شعر و نثر کهن جهانی 
پر از رمز و راز و تازه‌گی است

سئوال
در انتخاب متن برای ترجمه، ملاک و معیار شما چیست؟

جواب
 اول از همه لذت و شگفتی که آن شعر در من برمی‌انگیزد
 چقدر مفاهیم عمیق ، تعابیر تازه و شیوه بدیعی در بیان این شعر هست 
 شاعر آن کیست ؟
 آیا این شعر برای خواننده فارسی زبان هم‌می‌تواند جالب و لذت‌بخش باشد ؟ 
آیا به‌فارسی قابل ترجمه است
 و مهم‌تر از همه آیا من از عهده این کار به‌خوبی برمی‌آیم

سئوال
در مقاله‌ی 
" استر، شهرزاد کتاب مقدس" 
زن بوده‌گی و ناجی‌گری همراه و ملازمند
در متن نمونه‌های دیگری ارائه می‌دهید
( شیرین، شهرزاد، همای چهرآزاد و...)
 برای این دو مفهوم( زن و ناجی‌گری) در زمانه‌ی ما
چه توصیف، تعریف یا بازتعریفی دارید؟
جواب
البته نه صرف زن بوده‌گی بل‌که خرد و هوشیاری زنانه بیش‌تر مورد نظر بوده است 
آن فهم و تجربه‌ای که قدرت درک زندگی و شهود را 
به‌قابلیتی در قصه‌گویی و سخن گفتن در مقابل مرگ و فراموشی تبدیل می‌کند 
شهرزاد یک نمونه‌ی زیبا از این شگرد و دانایی است 
این‌ها شخصیت‌های افسانه‌ای هستند که در ناخودآگاه قومی ما
 به نوعی  چهره ازلی/ ادبی تبدیل شده‌اند
 و در روایت‌ها دگردیسی یافته‌اند 
 اما مفهوم زن بوده‌گی ویا ناجی‌گری امروز بازتعریف نسبی دارد ،
جنبه‌های دیگری یافته و معنای مطلقی ندارد 
موقعیت ما در جهانی پر از جنگ و خشونت و نگرانی‌های زیست محیطی 
و شرایط اجتماعی متفاوت شکل دیگری دارد 
اما بنیاد همه انسان‌ها در تمام دوران ها شبیه است  
 شجاعت ، قدرت مبارزه ، مهر ورزیدن و دانایی
 همیشه ارزش‌هایی برتر-اند 

 و در زندگی ما الهام بخش و تاثیرگذار

فیسبو منبع
 

۱۴۰۴ مهر ۱۱, جمعه

جذابیّت

  

جذابیت 
می‌تواند در یک نگاه کوتاه اما پر از آرامش باشد
در یک لبخند صادقانه و آرام
در آرامشی که در کنار فردی تجربه می‌کنیم که بدون نیاز به نقش بازی کردن
خود واقعی‌مان هستیم 
بسیاری از ما وقتی درباره‌ی جذابیت صحبت می‌کنیم، 
شاید ذهن‌مان ناخودآگاه به سمت جذابیت‌های جنسی و اروتیک برود. 
اما حقیقت این است که جذابیت،
صرفاً در هم‌آغوشی نیست
 ابعادی بسیار گسترده‌تر از 
تختخواب و لحظات اروتیک دارد
گاهی یک تماس دست کوتاه، یک نگاه حمایتی، یا حتی یک
 «حواسم بِهِت هست»
 گفتن
 می‌تواند از هر لمس اروتیکی عمیق‌تر و جذاب‌تر باشد
این همان چیزی است که روابط سالم و پایدار بر پایه آن ساخته می‌شوند
پس اگر می‌خواهید جذاب باشید، لزوما نیازی نیست به دنبال تصاویر 
پر زرق و برق یا لحظات جنسی غیرواقعی بروید. 
گاهی مراقبت، حضور و جدیت در رابطه، عمیق‌ترین شکل جذابیت است.
تعریف کلی جذابیت
 جذابیت چیزی نیست که فقط به‌ظاهر یا چند رفتار سطحی محدود شود. 
جذابیت مهارتی است که می‌توانیم یاد بگیریم 
و با پرورش خود در طول زمان، تبدیل به فردی شویم
 که در ارتباطات عمیق‌تر و باکیفیت‌تر عمل کنیم
جذابیت، نیرویی نامرئی اما بسیار واقعی است 
که ما را به‌سمت فردی دیگر
یا چیزی جذب می‌کند
این نیرو می‌تواند فیزیکی باشد
مثل وقتی که از لبخند یا حالت بدن فردی خوش‌مان می‌آید. 
می‌تواند احساسی باشد، مثل آرامشی که از بودن کنار یک نفر می‌گیریم. 
می‌تواند فکری باشد؛،وقتی فردی با حرف‌هایش ما را به فکر عمیق می‌برد 
یا دیدگاه تازه‌ای به‌ما می‌دهد.
 و حتی می‌تواند معنوی باشد، وقتی حضور یک نفر به‌ما احساس معنا
 و انگیزه برای زندگی می‌دهد
بسیاری تصور می‌کنند جذابیت فقط در ظاهر فیزیکی، 
لباس‌های خاص یا لحظات اروتیک خلاصه می‌شود، 
اما در حقیقت جذابیت واقعی در
 لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت و رفتار انسان‌ها 
ساخته می‌شود.
یک فرد می‌تواند بدون بدن تراشیده و چهره‌ای خاص، اما با 
لبخند صادقانه، نگاه عمیق، و آرامشی که منتقل می‌کند جذاب باشد
ممکن است فردی با اعتماد به‌نفس سالم، نحوه صحبت کردن مهربان و محترمانه
 و با توانایی شنیدن فعال، جذابیتی داشته باشد
 که در هیچ تصویر یا فانتزی اروتیکی یافت نشود.
جذابیت واقعی از ترکیب
 صداقت، حضور، مراقبت، شوخ‌طبعی، جدیت در زندگی و مرزگذاری سالم ساخته می‌شود. 
این همان جذابیتی است که در روابط بلندمدت و پایدار،
 اهمیت پیدا می‌کند.
 زیرا در هر رابطه، مخصوصا روابط هم‌سوئی
(هم‌آغوشی)
امنیت روانی، صداقت و ثبات، جذابیتی بسیار بالاتر از هر نقش‌بازی کردن 
و لحظه اروتیک زودگذر دارند
در واقع، جذابیت یعنی نیرویی که شما را بدون اجبار به‌سمت چیزی
 یا کسی می‌کشاند و در عین حال، آرامش
 و هیجان مداوم را در وجود شما زنده می‌کند.
جذابیت در چه چیزهایی است؟
ظاهر و مراقبت از خود
ظاهر، اولین نقطه تماس ما با دیگران است. 
مهم نیست مدل بدن یا چهره شما چه باشد؛
 نظافت شخصی، بوی بدن، مراقبت از پوست و مو
 و انتخاب لباس مناسب با شخصیت فرد، 
اولین لایه جذابیت را شکل می‌دهد.
 در روابط نزدیک، لمس و نزدیکی فیزیکی بخشی از ارتباط است،
 و مراقبت از بدن احترام به‌خود و شریک زندگی‌تان را نشان می‌دهد.
رفتار محترمانه و اعتماد به‌نفس
اعتماد به‌نفس واقعی، نه خودشیفتگی است و نه کم‌ارزشی خود. 
فردی که محترمانه رفتار می‌کند، در کنار دیگران آرام و متین است
 و به‌حقوق دیگران احترام می‌گذارد، جذاب‌تر دیده می‌شود. 
چنین فردی نه برای جلب توجه بل‌که برای ارتباط واقعی، 
حضور دارد و این حضور محترمانه، قدرت درونی او را نشان می‌دهد
شوخ‌طبعی و آرامش در ارتباط
زندگی پر از سختی و چالش است، 
و افراد شوخ‌طبع و آرام، می‌توانند بار این سختی‌ها را سبک‌تر کنند. 
فردی که می‌تواند در لحظه مناسب لبخند بزند
 و موقعیت‌ها را کمی سبک‌تر کند، 
بدون این‌که جدیت و احترام را از بین ببرد، بسیار جذاب است. 
آرامش او به‌اطرافیان نیز منتقل می‌شود 
و این همان چیزی است که افراد را به‌او جذب می‌کند
توانایی شنیدن و گوش دادن فعال
گوش دادن فعال، یعنی فقط شنیدن کلمات طرف مقابل کافی نیست، 
بل‌که درک او و اشتراک در احساس او، نیاز و دغدغه‌ی پشت آن نیز مهم است. 
فردی که به‌جای قطع کردن صحبت‌ها، اجازه می‌دهد حرف زده شود
 و سپس با دقت پاسخ می‌دهد، باعث ایجاد امنیت روانی می‌شود.
 این نوع گوش دادن، حس دیده و شنیده شدن می‌دهد
 و جذابیت فرد را افزایش می‌دهد
نگاه عمیق و جدیت در زندگی
فردی که برای زندگی‌اش هدف، ارزش و مسیر مشخصی دارد، 
در چشم دیگران جذاب است. 
این افراد نشان می‌دهند که خود را می‌شناسند، 
مسئولیت زندگی‌شان را می‌پذیرند و از قربانی بودن فاصله دارند. 
جدیت به‌معنی خشک بودن نیست، بل‌که یعنی فرد به‌زندگی خود اهمیت می‌دهد
 و به‌دنبال رشد و بهتر شدن است
مرزگذاری سالم و بلد بودن «نه» گفتن
کسانی که می‌توانند با احترام و قاطعیت «نه» بگویند
 و برای خود مرز مشخص کنند، نشان می‌دهند که از خود مراقبت می‌کنند
 و برای ارزش‌های خود اهمیت قائلند. 
این مهارت، فرد را قوی، قابل اعتماد و جذاب‌تر می‌کند، 
چرا که افراد می‌دانند چنین فردی اهل بازی‌های ناسالم
 یا وابسته‌گی‌های بیمارگونه نیست.
سلایق برای جذب افراد چیست؟
هر فرد معیارهای متفاوتی برای جذابیت دارد
 و این معیارها معمولاً با نیازها، ارزش‌ها و شخصیت او هماهنگ است.
 جذابیت تنها یک ویژه‌گی ثابت نیست
 و برای هر فرد معنای متفاوتی پیدا می‌کند
برخی افراد به ظاهر و مراقبت از خود جذب می‌شوند. 
مرتب بودن، پوشش مناسب، رعایت نظافت شخصی و مراقبت از بدن،
 برای این افراد مهم است. 
جذابیت ظاهری از فردی به‌فرد دیگر متفاوت است و ممکن است
 تحت تأثیر رسانه‌ها، فرهنگ‌ها و دوره‌های زمانی مختلف قرار بگیرد
 استانداردهای زیبایی و جذابیت ظاهری در کشورها و سرزمین‌های گوناگون
 با یکدیگر فرق دارند و چیزهایی که در یک زمان یا مکان جذاب به‌نظر می‌رسد
 ممکن است در جایی دیگر چندان اهمیتی نداشته باشد. 
رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز با تولید تصاویر و الگوهای خاص، 
می‌توانند این سلیقه‌ها را شکل دهند یا تغییر دهند.
برخی به هوش و توانایی گفت‌وگو جذب می‌شوند. 
گفت‌وگوهای عمیق و داشتن نگاه فکری به‌زندگی، 
جذابیتی فراتر از ظاهر ایجاد می‌کند
برخی به شوخ‌طبعی و خوش‌رفتاری علاقه دارند. 
بودن کنار فردی که می‌تواند فضا را سبک‌تر و شادتر کند، 
برای بسیاری جذاب است
گروهی دیگر به شخصیت جدی و مسئولیت‌پذیر جذب می‌شوند
افرادی که مسیر زندگی خود را می‌شناسند 
و توانایی تصمیم‌گیری در شرایط مختلف را دارند، 
احساس امنیت و جذابیت ایجاد می‌کنند
برخی افراد نیز به قدرت کنترل و تسلط جذب می‌شوند، 
به‌ویژه در روابطی مانند 
BDSM.
 در این روابط، افرادی که توانایی مدیریت و هدایت رابطه را دارند
 و همزمان با احترام و مراقبت رفتار می‌کنند، 
جذابیت بالایی برای طرف مقابل ایجاد می‌کنند.
به همین دلیل، جذاب بودن نسبی است
 و قرار نیست همه‌ی افراد را جذب کنیم.
 کافی است خود واقعی خود را زندگی کنیم
 و در مسیر رشد و شفافیت قدم برداریم
 تا کسانی که با ما هم‌راستا هستند جذب ما شوند.
جذاب‌ها عموما بیش‌تر در چشم هستند
واقعیت این است که افراد جذاب، در جمع‌ها، شبکه‌های اجتماعی 
و حتی در موقعیت‌های عادی، بیش‌تر دیده می‌شوند
دلیل این موضوع تنها ظاهر یا شهرت لحظه‌ای نیست
بل‌که
اعتماد به‌نفس آن‌ها قابل لمس است
وقتی فردی با آرامش و اطمینان حضور دارد
نگاه‌ها به‌طور طبیعی به‌ سمت او می‌رود.
انرژی مثبت و حضور فعال دارند. 
این افراد در لحظه زندگی می‌کنند 
و حضور آن‌ها در جمع احساس می‌شود
از ابراز خود نمی‌ترسند. 
نیازها و خواسته‌های خود را شفاف بیان می‌کنند
 و برای خواسته‌های خود احترام قائل هستند.
می‌دانند چه می‌خواهند و برای آن تلاش می‌کنند. 
این جدیت و هدف‌مندی، جذابیت خاصی به شخصیت آن‌ها می‌دهد
این افراد نیازی به خودنمایی یا نمایش اغراق‌آمیز ندارند، 
بل‌که رفتار و حضور طبیعی آن‌ها، باعث دیده شدنشان می‌شود
به همین دلیل، فرقی نمی‌کند چه کاری انجام می‌دهید؛ 
اگر در یک گروه، جامعه یا شبکه اجتماعی به فردی شناخته‌شده تبدیل شوید،
خواه‌ناخواه افراد بیش‌تری به‌سمت شما جذب می‌شوند. 
طبیعتاً برخی از افراد ممکن است روی شما کراش بزنند
 یا جذب حضور و رفتار شما شوند
اینجاست که باید مراقب بود:وقتی شناخته‌تر می‌شوید، مسئولیت بیش‌تری دارید و لازم است
 مراقب رفتارتان باشید تا وارد ارتباطات ناسالم یا تصمیمات اشتباه نشوید.
 جذابیت و دیده شدن، همزمان که فرصت‌های جدیدی ایجاد می‌کند،
 می‌تواند افراد را در معرض چالش‌های اخلاقی و احساسی قرار دهد. 
مراقبت از خود و مرزگذاری شفاف، 
در این مرحله اهمیت بیشتری پیدا می‌کند
مطالعه و یادگیری به جذابیت شما کمک می‌کند
وقتی از یادگیری و مطالعه صحبت می‌کنیم، 
منظورمان سکس یا قرار نیست تمام وقت خود را 
صرف یادگیری تکنیک‌ها و تئوری‌های روابط جنسی کنید، 
بل‌که لازم است دایره دانش فرهنگی خود را گسترده‌تر کنید
اگر همیشه یک ژانر کتاب یا فیلم می‌بینید، 
این هفته یک مستند درباره‌ی یک فرهنگ دیگر ببینید. 
یا اگر همیشه موسیقی پاپ گوش می‌کنید، 
یک آلبوم موسیقی دیگر یا سنتی گوش کنید. 
کتاب‌های متنوع بخوانید، از رمان و فلسفه گرفته تا روانشناسی و تاریخ
فیلم‌های مختلف ببینید، 
از مستند و فیلم هنری تا آثار کلاسیک و سینمای کشورهای دیگر. 
موسیقی‌های متفاوت گوش دهید
 و با سبک‌ها و فرهنگ‌های گوناگون آشنا شوید. 
هرچقدر دنیای درونی خود را غنی‌تر کنید، 
گفتگوهای شما با دیگران عمیق‌تر و جذاب‌تر می‌شود.
مطالعه و یادگیری مداوم:
شما را عمیق‌تر و باهوش‌تر می‌کند
 و کمک می‌کند سطحی نباشید
کمک می‌کند 
جهان‌بینی وسیع‌تری پیدا کنید
 و آدم‌ها و موقعیت‌ها را بهتر درک کنید
امکان برقراری گفت‌وگوی جذاب و موثر 
با دیگران را ایجاد می‌کند
شما را فردی
 مسئولیت‌پذیر و آرام‌تر در مواجهه با مسائل زندگی می‌کند.
در روابط به‌شما کمک می‌کند
 مراقبت، امنیت، اصول رضایت
 و مرزبندی سالم را بهتر بشناسید و در عمل اجرا کنید. 
استفاده شده از وبسایت
اونتاشقال

عطر راه


نیازِ سحرگاهانِ تو
چون مستیِ نهفته در طعم شراب،
از پیاله‌ی نافم، بی‌صدا
می‌لغزد بر قوسِ کمرم

شیبِ تپه‌ی ونوس زیر نافم
عطر لبانت را پنهان می‌چیند،
تا غنچه‌ی پوشیده در گل‌برگ‌ها
به گرمای نفس‌پیچ تو
لب، بر خنده بگشاید

تا خدایان، عاشق بودنم را باور کنند
،شاخه‌ی زیتون تو را
در حلقه‌ی نرم انگشترِ الهه‌ی عشقم می‌‌گذارم،
آن‌جا که گیرنده‌گی حلقه،
شُکوه بالنده‌گیِ ساقه را می‌‌ستاید

راز تپش در نبض ساقه 
به پستان‌هایم گره می‌خورد،
آن‌گاه که در چشمه‌گاهِ خواهش
تن، به آب‌تنی می‌سپارد،

شیشه‌های پنجره به‌سبزینه‌گی اندامم
فراخوانده می‌شوند،
و عطر اقاقی‌ها 
بستر خاطره‌ی امروز ما را می‌گستراند

خیال روزانه‌ام 
تب‌آلوده‌گی اندامم را
به فانتزی‌های پگاه تو می‌‌سپارد

رویای شبانه‌ی گیسوانم
در انتظار شانه‌-انگشتان توست،
که زبان تنم را به‌ زیبائیِ زبانت می‌فهمند

رهگذر

نگاهی از یک خواننده‌

در شعر عطر راه، 
میل نه تصویرِ جسم، که خودِ زبان است؛ 
تجربه‌ای که در آن بدن، معنا را می‌نویسد 
و واژه، پوست می‌شود. 
شاعر با زبانی سیال و اسطوره‌گرا، 
عشق را از محدوده‌ی شرم و استعاره رها می‌کند 
و به تجربه‌ای تکامل انسان، بدل می‌سازد.
در شعر، زبان به ساحتِ بدن بازمی‌گردد؛ 
نه برای توصیف، بل‌که برای زیستن در زبانِ تن
میل، جوهرِ حرکت شعر است، 
اما نه در 
معنای زیست‌شناختی یا اروتیکِ صرف
بل‌که به‌منزله‌ی نیروی زایش و شناخت. 
شاعر، با واژگانی از جنسِ 
پوست، نَفَس و تپش، جهانی می‌سازد 
که در آن 
زبان و تن هم‌زمان سوژه و ابژه‌ی یکدیگرند.
تصویرهای شعر از ناف تا گیسو، 
از پستان تا ساقه، در حرکتی مارپیچ گسترش می‌یابند؛ 
حرکتی که یادآور ضرب‌آهنگِ تنفس 
و هم‌خوانیِ جهان و انسان است. 
این ریتم نرم و لغزنده، شعر را از روایت بازمی‌دارد 
و به تجربه‌ی حسیِ نابِ زیستن در لحظه بدل می‌کند.
در لایه‌ی دیگر، اسطوره‌گراییِ متن با ارجاع 
به ونوس، الهه‌ی عشق و شاخه‌ی زیتون، 
تن را در موقعیتی آیینی و مقدس بازمی‌نشاند. 
شاعر از بدن، معبدی می‌سازد که در آن، 
عشق‌بازی نوعی پرستش است. 
اما پرستشی نه از «دیگری»، 
بل‌که از «خود» به‌مثابه‌ی هستیِ زنده‌ی میل.
وفورِ تصاویر و چگالی استعاره‌ها 
گاه شعر را در مرز اشباعِ تصویری نگه می‌دارد، 
اما همین انبوهی از تصویر 
بخشی از استراتژیِ شعر است: 
نوعی نوشتن در وضعیتِ تب؛ 
جایی که معنا و حس در هم می‌جوشند 
و مرزِ گفتار و بدن فرو می‌ریزد.
در نهایت، شعر نه تلاشی است برای عبور از جسم،
 و نه ستایشِ صرفِ آن؛ 
بل‌که جسم را خودِ معنا می‌داند
در این جهان شاعرانه، زبان به کارِ تفسیرِ بدن نمی‌آید، 
بل‌که بدن، خودِ زبان است
 نقطه‌ای که شعر از اروتیسمِ ساده 
به قلمروِ اندیشه‌ی هستی‌شناختیِ میل می‌رسد.

۱۴۰۴ مهر ۴, جمعه

کافی‌ست

 


یک لمس کافی‌ست
تا میوه‌ی رسیده
از شاخه جدائی کند

بهار دوم کافی است تا ابر
از سرنوشت خویش خبردار شود

سیبی یا خیال سیبی
تا شاخه،
شهوت زنانه‌ی خود را آرام سازد

صخره‌ای یا حسرت صخره‌ای
برای آن که چشمه، 
جوشیدنِ در راهِ خود را بیاموزد

ستاره‌گانی صبرشان به‌سر رسد
تا ماه آغاز بیداری را خبر دهد

گُل‌برگی یا نجوایی از غنچه
تا ماه خرّم شود 

احتمالاتی چنین کافی است
تا دل
وظایف تنانه‌گی را دگرگون کند

امّا من می‌گویم
یک شب، آغوشی از عشق
کافی است 
تا زن باشم
که زیبائی را امضا کنم

جمانه حداد

https://www.facebook.com/didar.didareto

شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

چشمه‌سار خواهش

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان