۱۴۰۴ آذر ۱۳, پنجشنبه

نرم‌باران


نرم‌باران

با خواهش نگاهت
خواستن‌ام،
برهنه‌شدن می‌خواهد.

تو
عشق می‌ورزی
از من‌دادنم را

من
شیفته‌ام 
از توبگیرم را

زبان پرسه
دنبال دل‌داده‌گی، 
شکاف انار رسیده‌ام را به لبانت
 باز می‌‌خواهد

تو
 از لذت،
 از زیبائی،
تمنّایِ دیدنم هستی
خواهشی که اندامم را 
نرم‌تر از هر فصلی خیس می‌کند

رویای آبشاران 
به لرز لبه‌های جویبارم
در انتظار جزر‌و‌مدِ توست

بیا جاری شو
در من

رهگذر


https://www.facebook.com/didar.didareto


—-***—-
چند واژه 
به
«نرم‌باران»

این شعر چون نسیمی‌ست که از باغ‌ خلوت‌خواهیِ دل می‌وزد
 نرم و خیال‌انگیز، با نوازش عطر نمناک گلبرگ‌ها. 

«نرم‌باران»
با حریر ابریشمش من را رو می‌پوشاند تا بخوابم، 
و خواب آغوش تو را به‌بینم
 و من، چون پروانه‌ای، در فضای این لطافت پرواز می‌کنم.
 واژه‌هایش، چون قطره‌های شبنم، 
بر نوازش سحرگاهیِ برگ‌های احساسم می‌نشینند،
 و هر سطر، تمنائی‌ست که از مهر‌آغوشیِ عاشق برمی‌خیزد.

در رقص این واژه‌گان،
 «منِ تو» و «تویِ من» چون دو جویبار درهم ‌تنیده‌اند،
 که نه آغازشان پیداست و نه پایانشان. 

«با خواهش نگاهت / خواستن‌ام، / برهنه‌شدن می‌خواهد»
این، زیبائیِ زنانه‌گی شعر است؛
 چون زمزمه‌ای در ضربان قلب، از بازی عشق می‌گویند،
 از آن لحظه‌‌ای که عاشق خود را به‌معشوق می‌سپارد.
 نه فقط در لطافتش، که در شجاعت این تسلیم عاشقانه.

تصویر انار رسیده‌ات،
 چه رازها که در خود ندارد! 
آن شکاف سرخ، که به لبان معشوق باز می‌شود،
  قصه‌ی زیبائی‌های پنهانی‌ست که در تمنای عشق می‌شکفد.

   «رویای آبشاران»
 و 
«لرز لبه‌های جویبارم»
 چه زیبا طبیعت را با چشمه‌‌سار خواهش 
و سرو روبه‌آفتاب پیوند می‌زنی!
 گویی هر موج، هر قطره، زمزمه‌ای است
 از خواهشی که در نرم‌راه اوج یک زن جوانه می‌زند؛
 خواسته‌ای که نه فریاد است و نه سکوت، 
بل‌که آوازی نرم، چون لالایی ماه بر آب.

شعر چون جویباری در من جاری می‌شود
 چون جامه‌ای ابریشمین بر تن عاشقانه‌‌های من می‌نشیند
 لطیف پر از خواهش‌های
«دادن» و «گرفتن» 
 تنانه‌گی،
 طبیعت و گفت‌وگوهای خاموش آغوش‌نوازی، درهم‌تنیده‌اند

 من، در آینه‌ی واژه‌هایش خود را می‌بینم:
 زنی که عشق را نه تنها می‌خواهد،
 که در هر نفس، آن را می‌زیَد. 
جورچینی واژه‌ها دعوتی‌ست
 به موج سواری، در این جریان،
 به رقصیدن با موج‌های احساس،
  به سپردن دل به جزر و مد عاشقانه. 

در من ببار،
نرم‌تر از باران.
مرا خیس کن 
نرم‌تر از بهار

با اخلاص
نسرین زنوزی

حضور جمهوری اسلامی در جنگ‌ها


دخالت جمهوری اسلامی
 در جنگ‌های سال ۲۰۲۴

سال ۲۰۲۴ سالی پر از جنگ 
و درگیری در گوشه‌وکنار جهان بود
 و از میان ۱۹۳ کشور جهان، 
جمهوری اسلامی ایران در بیش از نیمی از این جنگ‌ها و درگیری‌ها 
«حضور فعال» 
داشت
علاوه‌بر‌این، 
حکومت ایران در اکثر درگیری‌های مسلحانه و جنگ‌های داخلی 
سال ۲۰۲۴ در نقاط گوناگون دنیا نیز به‌عنوان 
حامی یکی از طرف‌های درگیری دخالت داشت.
تحقیقات گروه‌ داده‌کاوی رادیوفردا نشان می‌دهد 
ردپای جمهوری اسلامی تقریباً در همۀ مناطق جنگی سال ۲۰۲۴ میلادی
 قابل مشاهده است. 
دامنۀ حضور ایران از حضور مستقیم در جنگ تا حمایت فعال
 از طرف‌های درگیر و ارسال سلاح برای گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی متغیر است
آن‌چه در ادامه می‌آید، مهم‌ترین جنگ‌ها و درگیری‌های
 سال ۲۰۲۴ در سراسر دنیا است 
که براساس گزارش مؤسسهٔ بین‌المللی مطالعات استراتژیک
 و بر مبنای تأثیر انسانی امتیازبندی شده‌ است
۱
 تهاجم روسیه به اوکراین
سال ۲۰۲۴ میلادی سومین سال تهاجم گستردۀ نظامی روسیه به اوکراین بود.
از ابتدای تهاجم روسیه، 
بحث حضور ایران و جنگ‌افزارها و پهپادهای ایرانی
 و حمایت تسلیحاتی جمهوری اسلامی از روسیه مطرح بوده است.
حکومت ایران در ظاهر در این جنگ موضع بی‌طرف دارد،
 اما اتحادیه اروپا مهرماه امسال تعدادی از نهادها و مقام‌های نظامی
 ازجمله معاون وزیر دفاع و چند فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را 
به‌دلیل ارسال موشک به روسیه در فهرست تحریم‌های خود قرار داد.
۲
 جنگ در غزه 
غزه یکی از ناامن‌ترین نقاط جهان در سال ۲۰۲۴ میلادی بود. 
هزاران نفر دیگر نیز در یک سال گذشته در جنگ اسرائیل
 علیه گروه افراطی حماس جان باختند؛ 
گروهی که آمریکا و اتحادیۀ اروپا آن را تروریستی می‌دانند.
جمهوری اسلامی در این مناقشه و تشدید آن نقش فعالی داشته است.
 حماس، به‌عنوان آغازگر درگیری‌ها در هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ میلادی،
 همواره تحت حمایت مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی قرار داشته
 و از آن به‌عنوان نیروی نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه نیز یاد می‌شود
اسماعیل هنیه، از رهبران ارشد این گروه افراطی، تابستان امسال در تهران کشته شد
 و جمهوری اسلامی ایران یکم اکتبر ۲۰۲۴ (۱۰ مهرماه)‌ برای دومین بار 
حملات موشکی علیه اسرائیل انجام داد.
پیش از آن نیز جمهوری اسلامی ایران 
در ۱۳ آوریل (۲۵ فروردین) در واکنش به حملهٔ هوایی منسوب
 به اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و کشته شدن محمدرضا زاهدی 
از فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه، 
با ارسال پهپاد و شلیک موشک به اسرائیل حمله کرده بود
۳
 لبنان
 (حزب‌الله) 
سال ۲۰۲۴ میلادی برای حزب‌الله لبنان به‌عنوان بزرگ‌ترین و قوی‌ترین
 نیروی نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه سال بسیار سختی بود
حزب‌الله لبنان از یک روز پس از حملهٔ گروه افراطی حماس به اسرائیل، 
برای حمایت از این گروه وارد کارزار جنگی با اسرائیل شده بود، 
اما اسرائیل در دو ماه پایانی این درگیری‌ها 
بسیاری از سران و فرماندهان ارشد حزب‌الله، 
ازجمله رهبر و دبیرکل آن حسن نصرالله و همچنین عباس نیلفروشان
 از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را در عملیات‌های متعددی کشت
این درگیری‌ها نهایتاً با توافق آتش‌بس موقت به حدود ۱۴ ماه جنگ
 میان ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان پایان داد؛ 
جنگی که به کشته شدن هزاران نفر انجامید
۴
 سوریه
تحولات یک ماه پایانی سال ۲۰۲۴ در سوریه نقطهٔ تحول اساسی
 در ۱۳ سال جنگ داخلی در این کشور بود
جمهوری اسلامی ایران 
طی بیش از یک‌دههٔ اخیر با اعزام گستردهٔ نیروهای نظامی خود
 و نیز افغان‌ها و پاکستانی‌های مقیم ایران در قالب دو لشکر 
«فاطمیون» 
و 
«زینبیون»
در ازای دریافت کمک مالی و کارت اقامت در ایران،
 به نفع بشار اسد در جنگ داخلی سوریه نقش قابل‌توجهی بازی کرد
با این حال، در یک ماه اخیر و با پیش‌روی برق‌آسای شورشیان مسلح سوریه 
و سقوط حکومت اسد، 
نیروهای نظامی و شبه‌نظامی وابسته به جمهوری اسلامی نیز مانند بشار اسد، 
ناگزیر به ترک سوریه شدند
۵
 یمن
یمن در ۱۵ سال گذشته گرفتار جنگ داخلی و بحران شدید انسانی بوده است
در سال ۲۰۲۴ میلادی، با تشدید درگیری‌های در منطقه و حملات گروه انصارالله 
(حوثی‌ها) 
که تحت حمایت نظامی و مالی جمهوری اسلامی هستند، 
دامنهٔ جنگ داخلی در یمن به درگیری‌های نظامی با آمریکا و اسرائیل هم کشیده شد
در تمام این سال‌ها جمهوری اسلامی ایران
 مهم‌ترین حامی حوثی‌ها در یمن بوده است
۶
 جنگ داخلی میانمار
از زمان کودتای نظامی سال ۲۰۲۱ در میانمار، 
این کشور شرایط ناآرامی داشته است، 
اما درگیری‌ها از اواخر سال گذشته میلادی و به‌دنبال تشکیل ائتلاف
 گروه‌های مقاومت و درگیری مسلحانه با حکومت نظامی، سطح بحران در این کشور 
بالاتر رفته و میانمار عملاً عرصه جنگ داخلی بوده است
از زمان شکل‌گیری بحران، یعنی سال ۲۰۲۱ گزارش‌هایی مبنی
 بر حضور سپاه در میانمار منتشر شده است
سال ۲۰۲۴ نیز برخی رسانه‌های نزدیک به مخالفان
 از همکاری نظامی جمهوری اسلامی با حکومت میانمار و ارسال 
هواپیماهای باری حامل تجهیزات نظامی به این کشور خبر داده‌اند
۷
 جنگ داخلی سودان 
که از آوریل ۲۰۲۳ آغاز شده، در سال ۲۰۲۴ نیز با شدت ادامه یافت
این درگیری‌ها بین ارتش سودان و نیروهای شبه‌نظامی
 «پشتیبانی سریع»
 (RSF)
 در جریان است
این جنگ تا کنون بیش از ۲۰ هزار کشته و ۳۳ هزار زخمی 
برجای گذاشته و حدود هشت میلیون آواره داشته است
مقام‌های ارشد ارتش سودان پیش‌تر استفاده پهپادهای ایرانی 
در جنگ داخلی علیه مخالفان را تأیید کرده و گفته‌ بودند 
که تسلیحات ایرانی تعادل قوا را به سود ارتش این کشور تغییر داده است
 به جز جمهوری اسلامی ایران کشورهای مصر، امارات، ترکیه و روسیه نیز
 طرف‌های دیگری‌اند که به دخالت خارجی و تشدید درگیری‌ و جنگ داخلی
 در سودان متهم شده‌اند
۸
 جنگ داخلی سومالی
مردم سومالی، سال ۲۰۲۴ را نیز در خطر ناامنی و جنگ سپری کردند
گروه‌های بنیادگرای اسلامی، از جمله الشباب، القاعده و داعش، 
در مناطق مختلف سومالی حضور دارند و با نیروهای دولتی درگیرند؛ 
درگیری‌هایی که در یک دههٔ گذشته منجر به بی‌ثباتی گسترده
 و آوارگی صدها هزار نفر در این کشور شده است
گزارشی از حضور مستقیم ایران به نفع طرف‌‌های درگیر در سومالی منتشر نشده، 
اما مقام‌های سازمان ملل، پیش‌تر درباره همکاری حوثی‌های 
تحت حمایت جمهوری اسلامی با القاعده و الشباب هشدار داده‌اند
۹
 جنگ داخلی در کنگو
بحران انسانی در جمهوری دموکراتیک کنگو 
در پی ادامهٔ جنگ داخلی همچنان ادامه دارد. 
درگیری‌های مسلحانه بین گروه‌های شورشی و نیروهای دولتی،
 به‌ویژه در مناطق شرقی کشور باعث آواره‌گی میلیون‌ها نفر در این کشور شده است
 احتمال درگیری و جنگ میان جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا نیز 
در سال گذشته همواره مطرح بوده
 و یکی از موضوعات نگران‌کننده برای سال ۲۰۲۵ است
گزارش دقیقی از ابعاد حضور جمهوری اسلامی در جنگ داخلی در کنگو در دست نیست،
 اما در سال‌های گذشته مقام‌های دولتی این کشور از حمایت‌های ایران
 در جنگ داخلی تشکر کرده‌ بودند
۱۰
 غرب آفریقا
 (مالی، بورکینافاسو، نیجر و نیجریه)
کشورهای غرب آفریقا، از جمله مالی، بورکینافاسو، نیجر و نیجریه نیز 
سال ۲۰۲۴ میلادی را در شرایط ناپایدار و جنگ داخلی سپری کردند
بی‌ثباتی سیاسی، کودتاهای نظامی، درگیری‌های قومی و مذهبی 
در این کشورها در حالی ادامه داشت که جمهوری اسلامی
 متهم به دخالت و تشدید بحران در منطقه‌ است، 
تا جایی که نیروی قدس سپاه پاسداران
 رسماً به طراحی پشت صحنه کودتاهای غرب آفریقا متهم شده است
 گفته می‌شود در همان روز کودتای تابستان ۱۴۰۲ در مالی، 
اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه،
 در پایتخت این کشور حضور داشته است
منطقه غرب آفریقا در سال‌های گذشته رسماً به عنوان یکی از اهداف
 «توسعه عمق راهبردی» 
جمهوری اسلامی
 و یکی از ماموریت‌های اصلی نیروی قدس سپاه معرفی شده است
منبع

۱۴۰۴ آذر ۶, پنجشنبه

بدبینم

 به‌عاقبت بهشت بدبینم 

جایی که قرار نیست عاشق باشم
جایی که اندامی نباشد

جایی که مردانی بازوی مقدس ندارند
جایی که تورا در آغوش نمی‌گیرند

من به‌عاقبت این بهشت بدبینم
مرا به‌ جهنم ببرید
گرمایش تب عشق می‌آورد

شاید عاشق شکنجه‌گر خود شدم
بهشت‌ من این‌جاست
که انتخاب عشق بامن ‌است

جمانه حداد


خوانش رهگذر 
از قطعه
شاعر مفاهیم «بهشت‌و‌جهنم» را وارونه نمی‌کند؛ 
بل‌که مرکز ثقل را 
 از نهایت آرزوی مذهبی، 
به شادیِ آزادی و زیبائیِ عاشقانه،
جابه‌جا می‌سازد:
بر مرزِ باریک میان اشتیاق و اعتراض قدم می‌گذارد، 
بهشت، که هزاران سال در ذهن بشر مقدّس بوده
 از سر عشق بر آن می‌شورد.

در نگاه شاعر، بهشت جایی‌ست که همه‌چیز پاک است،
دوستی بی‌آغوش و آغوش‌نوازی بی‌اشتیاق؛ 
 اما همین پاکی، او را از انسان بودن تهی می‌کند. 
آن‌چه بهشت را برای دیگران مطلوب می‌کند، 
برای او تهدید است: 
نبودنِ
 «انتخاب»

شاعر بهشت را نه به‌خاطر رنج‌نبردن، 
بل‌که به‌دلیل محروم شدن ازعشق، پس می‌زند؛
 عشقی که برای او 
«گرمای هم‌شانه‌گی»،
 «آغوشِ باز، بسوی هم‌عطری» 
و 
«نرم‌نوازی عاشقانه» 
را بازتاب می‌دهد
 بنابراین، بدبینی او نسبت به بهشت، 
نوعی وفاداری عاشقانه است.

در بخش دوم، 
جهنم به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز تبدیل می‌شود 
به محلّ شدتِ عشق.
 حرارت جهنم استعاره‌ای می‌شود از تبِ سوزان دلدادگی؛ 
گویی آتش، الهه‌ی عشق است 
و این تجربه‌ با شوق سوز، کامل می‌شود. 
این‌که 
«شاید عاشقِ شکنجه‌گر خود شدم» 
نه اعترافی سیاه،
 بل‌که درخشان‌ترین توصیفِ تسلیمِ دل‌خواسته‌ی عاشقانه است: 
عشق آن‌جا معنا پیدا می‌کند که اختیار،
 در آن جاری باشد.

شب‌تاب، هرگز آرامش مهتاب را بهم‌نمی‌زند
بل‌که آئینه‌واری خود را به مهتاب می‌تاباند.
شاعر در پایان، نشان می‌دهد
 بهشت او نه مکانی آسمانی، که لحظه‌ای است زمینی،
 آن‌جا که انتخاب عشق با اوست.
ریسمانی 
که جهان را به دست‌های عاشقانه‌ی او پیوند می‌دهد.

 اگر انتخاب پرواز را از پرنده بگیریم
حتی آسمان هم ارزشِ آبی‌بودن را از دست می‌دهد.

انتخاب، جهان را به شکل تازه‌ای روشن می‌کند.
دوست‌داشتن، تن‌پوش آغوش عشق می‌شود
و دست هوس از چیدن سیب محروم نمی‌ماند

(بگذاریم بلوغ، زیر هر بوته که می‌خواهد بیتوته کند)

شعر در نهایت از جغرافیای آسمانی عبور می‌کند 
و به انتخاب عشق زمینی می‌رسد:
که گذر لحظه‌ها تعبیرعاشقانه پیدا می‌کنند
مانند عطری که بر پوست مورد علاق‌اش می‌نشیند
و آن‌چه بودش را، از کسی دریغ نمی‌کند 

بهشت زمانی بهشت است که آزادی انتخاب عشق، در آن محفوظ باشد؛
 وگرنه جهنمی از یخ‌بندان بی‌عشقی،
بر آن حاکم خواهد شد.

رهگذر

سوگند به‌گیسوان بلندم


(سوگند به‌گیسوان بلندم تمدن زنانه است)


(رنج‌هایی که بر قامتِ من تحمیل می‌کنند)

دولت، دین و فرهنگ

 چگونه خشونت علیه زنان را بازتولید و قانونی می‌کنند؟


خشونت علیه زنان تا جایی در بافت اجتماعی، قوانین و حتی زبان جامعه رسوخ کرده 

که بسیاری از مصادیق آن دیگر خشونت محسوب نمی‌شوند، 

بل‌که بخشی از زندگی روزمره و ساختار طبیعی جلوه داده می‌شوند. 

این ساختار از پیوند دین رسمی، فرهنگ سنتی و قوانین تبعیض‌آمیز دولت تغذیه می‌کند. 

در این میان، سکوت و بی‌عملی کسانی که خود را مخالف خشونت می‌دانند،

 ناخواسته به ابزاری برای تداوم آن تبدیل می‌شود. 


رعنا سلیمانی صدای شاعرانه‌ی زن مهاجر

 می‌نویسد

مبارزه با خشونت یک

 «مسئله زنانه»

 یا 

«خصوصی» 

نیست؛ 

بل‌که یک مسئله انسانی است که آغاز تغییر آن، 

پذیرش مسئولیت و بازتعریف مردانه‌گی از سوی مردان

 و بازنگری در الگوهای تربیتی توسط همه‌گان است.

خشونت علیه زنان، به‌ویژه در ایران، 

نتیجه شکل‌گیری یک مثلث قدرت است که اضلاع آن

 دولت، دین و فرهنگ را شامل می‌شود.

 دین رسمی‌شده با تکیه بر تفاسیر مردسالارانه،

 تبعیض را تقدس‌بخشی کرده و اطاعت زن را «وظیفه شرعی» معرفی می‌کند؛ 

چنان‌که بسیاری از پیامبران و فرستاده‌گان خدا نیز بر برتری مرد تأکید داشته‌اند

 و زن را در جایگاه کنیزیِ او دیده‌اند.

 فرهنگ سنتی حاکم نیز که بر پایه نظام مردسالاری رشد یافته، 

این ساختار را در تربیت، خانواده و روابط روزمره بازتولید کرده

 و نقش‌های کلیشه‌ای را به‌تدریج به امری

کاملاً طبیعی تبدیل کرده است


در چنین ساختاری، دولت جمهوری اسلامی نیز با توسل به دین و فرهنگ مردسالاری،

 از طریق وضع قوانین تبعیض‌آمیز در حوزه‌هایی 

چون ارث، دیه، طلاق و حقوق دختران و زنان، 

خشونت را در سطح رسمی بازتولید و قانونی کرده است

.

 مردسالاری هم که در واقع شکل تحریف‌شده‌ای از مردانه‌گی است، 

زن را به ابزاری برای فرزندآوری، اطاعت، کار خانه‌گی و حفظ آبروی مرد تبدیل می‌کند.

 در این نگاه، زن اختیار و حق انتخاب ندارد 

و هر حرکت مستقل او تهدیدی برای قدرت مرد محسوب می‌شود


 با این حال باید دانست که هیچ مردی با پتانسیل مردسالاری به دنیا نمی‌آید؛ 

این پتانسیل در روند تربیت، 

از طریق نقش‌های اجتماعی، معناهای تحمیل‌شده بر مردانه‌گی

 و پیوند آن با قدرت ساخته می‌شود.


رفتارهایی که از این نقش‌ها ناشی می‌شوند، 

آن‌چنان در فرهنگ، زبان، تربیت، روابط قدرت و قوانین ریشه دوانده‌اند 

که کاملاً عادی جلوه داده می‌شوند.

 بسیاری از مصادیق خشونت حتی خشونت محسوب نمی‌شوند، 

زیرا بخشی از زندگی روزمره شده‌اند.

 از این‌رو خشونت علیه زنان تنها خطای فردی یا اخلاقی نیست، 

بل‌که بخشی از ساختاری است که سال‌ها در بافت اجتماعی رسوب کرده

 و عادی‌سازی شده است.

 درچنین شرایطی، سکوت کسانی که خود را مخالف خشونت می‌دانند، 

ناخواسته به ابزاری برای تداوم آن تبدیل می‌شود.

 بسیاری از مردانی که ادعای مخالفت با خشونت دارند،

 با بی‌عملی، تعارف، توجیه و سکوت، ساختار تبعیض را تقویت می‌کنند.


 تصور این‌که خشونت جنسیتی یک موضوع «خصوصی»، «خانوادگی» یا «زنانه» است

 نیز بخشی از همین ساختار پنهان‌کننده خشونت است. 

خشونت مسئله زنان نیست؛ مسئله انسان است.

نقطه آغاز تغییر، پذیرش همین مسئولیت مشترک است.

برابری، یک اصل انسانی است 

و هیچ دلیل اخلاقی یا منطقی نمی‌تواند میان زن و مرد

 تفاوتی در کرامت و اختیار ایجاد کند.

 اما برابری تنها یک شعار سیاسی نیست؛ 

باید به یک شیوه زندگی تبدیل شود: 

در رفتارهای روزمره، در گفتار، در تقسیم مسئولیت‌ها، در شنیدن صدای زنان، 

در نقد الگوهای مردسالاری و در بازتعریف مردانه‌گی.


مردان می‌توانند این مسیر را با دیدن و شنیدن تجربه واقعی زنان آغاز کنند؛

 با پرسش از خود که کجا سکوت کرده‌اند

 و چگونه می‌توانند آگاهانه مسیر دیگری را برگزینند.

 برای زنان نیز حفظ و تقویت هویت مستقل

 و نپذیرفتن نقش‌هایی که به‌ظاهرحمایتی‌اند 

اما در عمل ابزار کنترل هستند، بخش مهمی از مسیر رهایی است.

نباید نادیده گرفت که گاهی خود زنان نیز به دلیل تربیت یا فشار اجتماعی،

 مردسالاری را بازتولید می‌کنند.


مادری که دختر را به سکوت و تمکین عادت می‌دهد،

 یا پسر را از مسئولیت عاطفی معاف می‌سازد، 

ناخواسته نسخه‌ای تازه از چرخه نابرابری را خلق می‌کند.


 تربیت نخستین میدان شکل‌گیری عدالت یا بی‌عدالتی است.

همچنین باید به تجربه افراد کوئیر توجه کرد؛ 

کسانی که با بدن یا ظاهر زنانه زندگی می‌کنند اما هویت یا تمایل جنسی متفاوت دارند

 و تنها به‌دلیل «زنانه‌پنداری»، همان خشونت و تبعیضی را متحمل می‌شوند

 که ریشه در مردسالاری دارد.

 زن، مرد و کوئیر، همه اشکالی از حقیقت انسانی‌اند

 و هیچ منطقی نمی‌تواند میان آنان تفاوتی در کرامت و اختیار قائل شود.

مسیر مبارزه با خشونت از اصلاح رفتارهای کوچک آغاز می‌شود: 

شنیدن صدای زنان، نقد الگوهای مردسالاری، بازتعریف مردانه‌گی

 و به رسمیت شناختن هویت مستقل زنان و دیگر جنسیت‌ها.


 مبارزه با خشونت، مبارزه برای امنیت و کرامت همه‌ی انسان‌هاست.

 مهم‌تر از همه، باید باور داشت که جامعه می‌تواند شکل دیگری داشته باشد.

 هیچ سنت، عرف یا قانونی تغییرناپذیر نیست.

همان‌گونه که تبعیض ساخته شده، می‌توان آن را از نو ساخت؛ 

همان‌طور که خشونت آموخته شده، می‌توان آن را از میان برداشت


آن‌چه از ما خواسته می‌شود نه قهرمانی بزرگ است

 و نه تحلیل پیچیده،

 بل‌که تنها یک چیز: انسان‌بودنِ مسئول.

این‌که هر کدام از ما در دایره کوچک زندگی خود تغییری ایجاد کنیم

 در رفتار، در زبان، در تربیت فرزندان، در روابط، در واکنش به بی‌عدالتی 

و در امتناع از سکوت. 

همین گام‌های کوچک، آغاز شکل‌گیری جهانی عاری از 

خشونت خواهد بود.


منبع

https://www.radiozamaneh.com/870338/

دو جمله‌ی اول که بین() نوشته‌شده‌است و انتخاب تصویر از 

«رهگذر»


شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

چشمه‌سار خواهش

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان