۱۴۰۴ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

خنده‌ی سیب


خنده‌ی سیب

برای دیدن رویای آغوش تو
دست ستاره‌گان را بقلبم نمی‌فشارم

هوای نفس‌هایت را
هر لحظه که بخواهم
در آغوش می‌گیرم
چیزی به‌زنده‌گی‌ام اضافه می‌کند
که تنها نمی‌مانم

گوشه‌‌های دیوانه‌گی‌ات در آغوشم
هرگز بی‌هوده نیست
تو تنها شاهد وفاداریِ فانتزی‌های منی

از امیخته‌گیِ پستان‌هایم
با عطر تمشک و خنده‌ی سیب،
هوس‌ در سینه‌ات را
از سرچشمه‌،
از غنچه‌ی در حالِ شکفتن،ا
در عمق نگاهت می‌‌‌‌خوانم

شادیِ پیروزیت را در آغوشم ،
رویای پنهان قلبم برای تسلیم‌ شدنم را
در همیشه‌هایم
بتن کرده‌‌‌ام

در مِی‌خانه‌ی پستان‌هایم
با اولین پیاله‌ی نافم
مستم می‌کنی
سرمستم می‌شوی

اما می‌دانستی‌؟
وقتی با آب‌ نَمَکین دریای من،
آب‌تنی می‌کنی
هرچه بیش‌تر بخوری تشنه‌گی‌ات
فزونی می‌گیرد

سوزان‌ترین تمنای لب‌‌های مِی نوش‌‌ات
مانند باران،
به‌شراره‌ی شکاف ران‌هایم
ساده‌‌‌ترین شکل زیبایی‌ست

از شیب تپه،‌
‌به‌خط شیریِ لبان تب‌آلودم می‌رسی
که هرگز گناه نکرده‌اند

ساقه‌ی نورس بهاری
در تمنّامندیِ بوسه‌لیسی،
غنچه را می‌‌‌نوازد

رفتنت را دوست دارم
چون عطر آمدنت‌‌‌ را می‌دهد
زیباترینِ اوج هایم را
از آغوش تو می‌گیرم
من با تو می‌آیم
همراهیِ تو
من‌را باتو می آورد

من با تو
می‌آیم
بیا به‌من
با من

رهگذر

عشق‌بازی با خود


عشق‌بازی با خود

یا

خودارضائیِ خانم‌‌ها


انجام عالیِ سکس با خود، به داشتن سکس بهتر با پارتنر کمک می‌کند! 

اکثر مواقع از پارتنرها انتظار می‌رود

که بدانند چگونه باید به شما لذت بدهند،

و لذت‌‌ستانیِ شما را در هم‌آغوشی‌های‌تان از چه راه‌‌‌هائی باید تامین کنند.

 اگر خودتان هنوز نمی‌‌دانید چگونه به خود لذت دهید، 

چگونه از پارتنرتان انتظارِ دانستن رمز‌های لذت اندام‌‌تان را دارید؟ 


آیا باید به‌‌دنبال راه‌‌ه‌های جدیدی برای خودارضایی بگردیم؟ 


هیچ فرمول مخصوصی برای خودارضایی وجود ندارد، 

و هیچ چیزی هم مناسب همه نیست 

و بدون شک هیچ متد منحصر به فردی موجود نیست

 که بتواند همه را به یک جا آگاه کند.


چندوقت یکبار خودارضایی کنیم؟ 

خانم‌ها در چه پوزیشن‌هایی می‌توانند خودارضایی کنند؟ 


مطمئنا پاسخ برای هر شخصی و هر بدنی متفاوت است

 اما ما با کمک سکسولوژیست معروف جسیکا پارکر 

چند راهنمائی را برای کمک به انجام پروسه‌‌ی خودارضایی

با انواع ارگاسم‌‌‌ها برای خانم‌‌‌ها جمع‌‌‌آوری کردیم.


آیا خودارضایی برای ما مفید و خوب است؟


قطعا خوب است!

 این کار برای ریلکسیشن، خودتنظیمی، محبت به‌خود، 

تولید هورمون‌‌های شادی و آزادسازی اندورفین ضروری است!

هم‌چنین روش‌‌های خیلی خوب زیادی برای خودارضایی وجود دارد،

 بنابراین امتحان کردنش جالب است!


هنگامی که خود را در سطوح عمیق‌تری بشناسیم، 

و مِهرورزی به‌خود را یاد بگیریم

می‌توانیم مفصّل با پارتنر خود درباره‌ی این موضوع صحبت کنیم

 و او را نیز مطّلع گردانیم که چگونه عشق‌بازی‌هائی، ما را به‌‌اوج می‌رساند

و رمز کدام نقطه‌‌های حساسِ تن‌‌مان را با سرانگشتانش باید باز کند

و زبانش چه آتشی می‌تواند در آتش‌‌‌دان‌ مان بپا کند

و شمع در مسیر تاریک خود، چه روشنائیِ آرام‌بخش و زیبائی

می‌تواند بجان‌‌مان بتاباند


 بهترین راه خودارضایی چیست؟ 


بطور خلاصه، یک راه وجود ندارد. 

راه‌‌های عالی فراوانی برای لذت بردن از خود وجود دارد. 

معمولا هیچ کس به ما نمی‌آموزد چگونه خودمان را لمس و نوازش کنیم،

 بنابر این اغلب این کار را در خلوتِ خود می‌آموزیم،


توجه داشته باشیم که حرکات سریع و یا آرام با کشش و گاهی شرم فراوان،

  اغلب راه خوبی برای آموختن سکسی بودن نیست!


 در پروسه‌ی خودارضائی می‌فهمیم و به این درک می‌رسیم

که چگونه سکس داشته باشیم

 و یک‌بار که واقعا این تجربه برای‌مان رخ می‌دهد

برای دستیابی به لذت واقعی تقلا می‌کنیم

 و فکر می‌کنیم که باید بهتر باشیم و خودنماییِ بیش‌تری داشته باشیم.

خود را چنان نمایش دهیم که در همیشه‌‌های‌‌ِ خود آرزو کرده‌‌ایم

شهوت‌‌ناک، سرمست از هوس



 اگر بتوانیم چگونه‌‌گیِ لذت بردن از خود و گرامی داشت بدن خود را بیاموزیم 

می‌توانیم بدون فشار، اندام خود را در سطحی عمیق‌تر بشناسیم، 

این گرامی‌داشت تن، 

ما را به خویشتنِ خودمان و به تمنامندی‌‌های دل‌‌انگیزِ درونی‌‌مان

نزدیک‌تر می‌کند

که بدون انتظار گسترش و پنهان کردن پتانسیل لذت،

خواهش‌‌ دل‌‌مان را حس کنیم

و پرده‌‌های شایعاتِ سنت کهن را پاره کنیم

و دل‌‌خواسته‌‌های‌‌مان را

بستائیم


چگونه و هر چندوقت یک‌بار خودارضائی کنیم؟


اشخاص مختلف پاسخ‌‌های متفاوتی برای این سوال خواهند داشت. 

چیزهایی نظیر تغییرات هورمونی، نوسانات میل جنسی و سطوح استرس 

و فاکتورهایی این چنینی،

روی آن که هر چند وقت یک‌‌بار خودارضایی کنیم، تاثیر می‌گذارند.

فکر کنم اگر در حال آسیب رساندن به خود یا اطرافیان نباشید، 

مقدار صحیح یا غلطی برای خودارضایی وجود نداشته باشد. 

همچنین راه‌‌‌های خیلی متفاوتی برای خودارضاییِ یک دخترخانم وجود دارد. 


گاهی برخی از دکتر پارکر 

از«بیش از حد» انجام دادن این کار و برخی از «خیلی کم» انجام دادنش

 ابراز نگرانی می‌کنند.

در اکثر مواقع هنگامی که فکر می‌کنیم

 کاری را بیش از حد یا خیلی کم انجام می‌دهیم، خودمان پاسخ را پیدا می‌کنیم.

 ممکن است در حالِ به تعویق انداختن یا اجتناب از روبه‌رو شدن

با چیزی باشیم در واقع پرسیدن سوالِ

«خودارضایی مطلوب از نظر من چگونه است؟» 

می‌تواند کمک کننده باشد. 

اگر با تعداد دفعاتی که خودارضایی می‌کنید مشکلی نداشته

و حالتان خوب است، 

همین‌گونه پیش بروید و تا زمانی که نخواستید خودارضایی کنید، 

فرمول بردِ خود را تغییر ندهید! 


آیا همه‌ی زنان خودارضایی می‌کنند؟


 قطعا خیر، 

برخی ارتباط با یک پارتنر را برای تحریک شدن ترجیح می‌دهند

و بعضی هردو را دوست دارند،

 هم با پارتنری عشق‌‌بازی کنند

 و هم از اندام خود، با خویشتنِ خود لذت ببرند،

طابع تمنّا و دل‌‌خواسته‌ی تنانه‌ی خود اند.


پوزیشن

هر پوزیشنی که در آن بتوانید تکان بخورید،

راحت تنّفس کنید، بی‌‌اراده جیغ بکشید

 و به وضوح بدون سختی و کشش بتوانید

هر ناحیه از بدن‌تان را که می‌خواهید نوازش کنید.


 اگر می‌خواهید همزمان تورّمِ تمشک پستان‌‌های‌‌تان را احساس کنید

و حلقه‌ی کون‌تان را نیز لمس کنید

  «پوزیشن ریکاوری» با کوسن‌های زیاد می‌تواند بهترین انتخاب باشد.


 استفاده از یک آینه برای تماشای خود

می‌تواند خیلی آموزنده و لذت و امیدبخش باشد. 

سعی کنید واژن خود را تماشا کنید، بشناسید و بدانید 

که این حسّاس‌‌ترین و مهم‌‌ترین نطقه‌‌ی اندام شما چه شکلی است 

وزیبائیِ تصویرش را به‌ ائینه‌‌ی ذهن‌‌تان بسپارید

و تمام لحظه‌‌ها دقیقا بدانید

که نوازش لب‌های بیرونی و درونیِ نازتان و فاصله‌ی آن‌‌ها 

چه احساس لذتی به‌‌شما می‌دهد.


و از تورم غنچه‌ی چوچوله‌‌‌تان و شبنم‌های شهوت‌‌‌انگیز اطرافش لذت ببرید 

و با صداهای بی‌کلام همراه خود باشید 

 به خودتان اعتماد کنید، در انتها عاشقش خواهید شد.


 پوزیشن‌های جدید، محیط‌های جدید و روان کننده‌‌‌های مختلفی را امتحان کنید. 

آلبوم آهنگ‌های خود برای خودارضایی را بسازید، حرکات خود را موزون کنید،

 از موزیک‌های آرام و احساسی که آرامش و استفاده از زمان را

 به شما القا می‌کنند، استفاده کنید.


انواع ارگاسم‌‌ها

در پروسه‌ی خود‌‌ارضائی


 ارگاسم کلیتورال: 

اغلب با استفاده از انگشتان

و بازی کردن با کلیتوریس یا غنچه‌‌ی چوچول شما همراه است. 

همچنین می‌توانید از یک ویبراتور و سایر اسباب بازی‌ها

برای لذت بیش‌تر استفاده کنید. 

ارگاسم کلیتورال را می‌توانید کاملا زیرپوست و در ذهن خود حس کنید.

 برای اغلب بانوان ارگاسم کلیتورال راحت‌‌تر و سریع‌‌تر

از سایر مدل‌های ارگاسم است. 

کلیتوریس عاشق تکرار است. 

با فشارهای لذّت‌‌بخش و بازی کردن با آن به نتیجه مناسب می‌رسید. 

اگر حساسیت ناحیه خیلی زیاد شد، سرعت و فشار را کم و زیاد کنید. 

این ارگاسم امن‌ترین نوع خودارضایی برای کسانی‌‌ست

 که به دنبال دخول از طرف همسوی سکسی نیستند.


 ارگاسم واژینال

این بار هم اغلب با انگشت‌ها یا یک دیلدو و اسباب بازیِ جنسی 

اما با وارد کردن آن به داخل واژن خود. 

اغلب افراد از این روش سخت‌تر ارگاسم می‌شوند

و بیش‌تر گزارش‌ها حاکی از آن است

 که هرگز ارگاسم واژینال را تجربه نکرده‌اند. 

اما اگر به آن برسید، در عمق بدن خود حسش می‌کنید

 و دیواره‌های واژن‌تان خواهند تپید. 

برخی از افراد حرکات درجا را به داخل و بیرون ترجیح می‌دهند. 

حرکاتی که حس خوبی دارند را تکرار کنید

و هم‌زمان غنچه‌یِ ونوس‌‌تان را نیز به‌‌بازی بگیرید

  به احساسی که به وجود می‌آید بیش‌‌تر تمرکز کنید

به‌‌یک تجربه‌ی بی‌‌زمانی و یک اوج غیر قابل تصور خواهید رسید


 ارگاسم با تحریک حلقه‌ی کون

 اغلب افراد هنگام صحبت از خودارضایی، از این حلقه و آنال غافل می‌شوند.

 دوباره، با استفاده از انگشت‌ها یا سکس توی‌ها

می‌توانید آنال ارگاسم را تجربه کنید.

 اکثرا وسیله‌ای سفت را برای این کار پیشنهاد می‌کنند

 که بتوان به خوبی آن را حرکت داد. 

دقیقا پیش از ارگاسم ممکن است احساس دفع شدیدی به شما دست بدهد،

 در همین لحظه انقباضاتی اطراف اسفنکتر آنال رخ خواهد داد.

 به یاد داشته باشید که حلقه‌ی کون مانند واژن

به طور طبیعی مایع روان کننده‌ای تولید نمی‌کند، 

پس حتما از لوبریکانت استفاده کنید.

 همچنین استفاده از وسایلی مانند ماژیک و قلم کاملا خطرناک است.

 اگر سکس توی ندارید به جای آن از میوه‌هایی

مانند خیار ویا کدو‌های به‌قطر مناسب استفاده کنید.


 ارگاسم کومبو:

 این حالتی است که شما را دیوانه می‌کند. 

با به‌کارگیری هر دو دست می‌توانید همزمان

با کلیتوریس بازی کرده و یک یا دو انگشت دست دیگر را

وارد واژن خود کنید 

یا این که به‌صورت ترکیبی از سکس توی‌ها و انگشتان خود استفاده کنید. 

به‌کارگیری همزمان واژن و کلیتوریس می‌تواند منجر

به‌یک ارگاسم انفجاری و حتی انزال گردد!



نواحی حساس جنسی، آخرین اما نه به‌معنای کم‌ترین

 این نواحی شامل

نوک پستان‌ها، کشاله‌ی ران، گوش، گردن

و سایر قسمت‌های بدن می‌شود 

که می‌توانید آن‌ها را بمالید، فشار دهید، بکشید

 یا حتی طی سکس برای لذت بیش‌تر بچلانید.

 این راه خوبی برای کمک گرفتن

از مِهر سرانگشتان، لبان دااغ و زبانِ پارتنر شماست

که برای جواب‌دادن به‌‌‌تن‌‌‌خواسته‌‌های شما همراهی کند

و ‌تمشک بارآمده‌‌ی پستان‌‌های‌‌تان را

با لبان گرم فشار دهد و با زبانش مزه کند

با شکفتنِ غنچه‌ی چوچوله، هوس و شهوت

در تمام اندام‌‌تان شکوفا می‌شود

 هنگامی که در حال بازی با خود

و بی‌اراده تمنا‌های اندام خود را دنبال می‌کنید.


مقاله از

https://untashgaal.com/2020/08/09/women-masturbate/

 با ویراس رهگذر

شاه علیه دموکراسی

انسان‌های والا
مفاهیم والای واژه‌ها را نجات می‌دهند
جهان گِردِ پایه‌گذاران نو می‌گردد
«شاه» 
علیه دموکراسی
پله‌‌های ایستگاه مترو انقلاب را که بالا رفتم، با سر وارد دروازه‌های دوزخ شدم.
از یک‌سو همهمه‌‌‌ی جمعیت و از سوی دیگر یورش یگان‌های ویژه با طعم گاز اشک‌‌آور. 
این اولین تجربه‌ی میدانیِ من در شرایطی انقلابی بود.
راه را از هر طرف بر معترضین بسته بودند و تاکتیک گازانبر در حال اجرا بود. 
شهر بوی باروت می‌داد
و فریاد «یاحسین، میرحسین» جای گرم خود را کم‌کم به شعارهای رادیکال تعارف می‌کرد. 
شعارهایی که این‌بار کل نظام را هدف قرار داده بود.
چندماه بعد هنگامی که با دست باتون‌خورده درحال بازگشت به خانه بودم، 
سوالی اساسی از ذهنم گذشت؛ 
واقعا فکر می‌کنی احمدی‌نژاد پیروز انتخابات نبود؟
در ماه مارس ۱۸۹۵ مردم وین به پای صندوق‌های رای رفته
و کارل لوئگر، 
(انگلیسی: Karl Lueger؛ ۲۴ اکتبر ۱۸۴۴ – ۱۰ مارس ۱۹۱۰)
یک سیاست‌مدار اهل اتریش بود.
یک فاشیست دوآتشه را به عنوان شهردار وین انتخاب کردند.
لوئگر را که یادتان هست؟ 
مبدع اندیشه‌ی 
«سوسیالیسم مسیحی»
کسی که اعتقاد داشت باید یهودیان را به جای کود در کشاورزی به پای گیاهان ریخت
و از قهرمانان زندگی آدولف هیتلر. 
فرانتس یوزف اول که انتخاب شهردار جدید را تهدیدی برای آزادی‌های مدنیِ وین می‌دانست، 
از تنفیذ حکم او سر باز زد. 
لوئگر نتیجه‌ی گسترش دموکراسی در اتریش بود
و امپراتور قصد داشت از آزادی در مقابل دموکراسی حفاظت کند. 
تنها یک دهه پیش از این، قانون حق رای محدود که تنها به طبقه‌ی متوسط تحصیل‌کرده اجازه می‌داد
در انتخابات شرکت کند، 
جای خود را به قانونی همه‌گانی‌تر بخشیده بود. 
اینک دموکراسی می‌رفت تا کار دست اتریش دهد.
روشنفکران وین به پرچمداری زیگموند فروید از اقدام امپراتور دفاع کردند
تا تنفیذ حکم او را تا دوسال معلق نگه دارند. 
گاه تصور می‌شود که انتخاب آدولف هیتلر محصول یک کودتای پنهان بود. 
اما این‌گونه نیست؛
هیتلر محصولِ نابِ یک دموکراسی تاریخی‌ست. 
این جمله از من است
(همان‌طور که رای ۹۸٪ سال ۵۷ ما یک دموکراسیِ ناب بود)
(موفقیت1917 پرولتاریا نیز مطبق با رای اکثریت بود)
جک اسنایدر
(تحقیقات اوپیرامون رابطه بین خشونت و دولت تمرکز دارد.)
در تحقیقی درباره‌ی دموکراتیزاسیون می‌نویسد:
در پایان جمهوری وایمار، ناسیونالیسم اقتدارگرایانه‌ی نژادپرستانه،
نه علی‌رغم دموکراتیزاسیون سیاسی، بل‌که «دقیقا» به دلیل آن پیروز شد. 
دقت کنید؛ دقیقا به دلیل آن.
نه تنها در آلمان که تقریبا در تمام جهان، آزادی محصول دموکراسی نبود.
چیزی که از صندوق‌های رای سر بر آورد، همواره دشنه‌ای بود
که هوس بریدن سر آزادی در سر داشت. 
فرانسویان بعد از انقلاب کبیر 
و در غیاب یک جامعه‌ی مدنی، از رسیدن به اولین رکن شعار خود عاجز شدند. 
شب‌نامه‌های انقلابیون فرانسه به جملاتی از ولتر و منتسکیو مزین بود.
در عالم نظریه، این انقلاب چیزی کم نداشت.
بوی آزادی می‌داد و نوید آینده‌ای در خور.
انقلابیون پیروز شدند، علیه مونتسکیو شوریدند،
تفکیک قوا را به سخره گرفتند، قدرت پادشاه دربست به «مجلس ملی» رسید
و رژیم ژاکوبنی به نماینده‌گی از مردم به آزادی یورش برد.
یک یورش همه‌جانبه و مردمی؛ مجلس ملی هزاران نفر را قلع و قمع کرد،
اقلیت‌های مذهبی را تحت تعقیب قرار داد
و فرزندان انقلاب را بااشتهای فراوان بلعید. 
فرانسویان به دموکراسی رسیده بودند اما به آزادی، نه. 
آن‌ها فراموش کرده بودند در غیاب نهادهایی که تضمین‌کننده‌ی آزادی باشد،
دموکراسی انتقام خواهد گرفت و خون به پا خواهد کرد. 
فرانسویان صدوپنجاه سال پس از انقلاب،
بعد از تجربه‌ی دو رژیم پادشاهی، 
دو امپراتوری، پنج جمهوری و یک دیکتاتوری،
سرانجام توانستند به لیبرالیسم در کنار دموکراسی افتخار کنند. 
دقت کنید! صدوپنجاه‌ سال پس از انقلاب.
با این مقدمه به تاریخ معاصر ایران برگردیم.
این تاریخ آن‌هنگام که به تحلیل آن دست می‌زنیم، 
از ضعف مضاعفِ تئوریک‌ رنج می‌برد.
مفاهیم، عامدانه وارونه می‌شوند، جای یک‌دیگر می‌نشینند،
ادای هم را در می‌آورند و گاه از ماهیت خویش خالی می‌گردند. 
خوانش تاریخ سیاسی ایران، لکنت خویش را مدیون همین آشفته‌گی در ترمینولوژی‌ست. 
آشفته‌گی در توضیح مفاهیمی چون کودتا، آزادی، استقلال یا دموکراسی. 
انقلابیون ۵۷ در دیروز و مدافعان نظری آنان در امروز، در تحلیل‌های خود چیزی را مراد می‌کنند 
که از ظن خود یار آن شده‌اند. 
دو خوانش کاملا متضاد از تاریخ سیاسی معاصر در ایران، 
مرهون دو دستگاه معرفتی کاملا متضاد در اخلاق اجتماعی‌ست. 
این را رهبر انقلاب در سخنرانی خود به خوبی نشان می‌دهد:
«این‌ها از آزادی، این و می‌خوان»
این خوانش نه تنها در میان گروه‌های مذهبی ضد پهلوی،
که در معرفت اخلاق چپ‌های وطنی نیز به روشنی قابل ردگیری‌ست.
چه بسا که همین اشتراک در اخلاق،
اشتراک و پیمان در مبارزه را برای این گروه‌‌ها آسان کرد.
در میان طیف‌های متفاوت مبارز در ایرانِ پیشاانقلاب،
تفاوت معناداری در جهان‌بینیِ سیاسی_ اخلاقی به چشم نمی‌آید. 
بارها دیده‌ام که در تبیین ائتلاف چپ و مذهب در ایرانِ معاصر،
بر مفهومی به نام «دشمنِ مشترک» انگشت می‌گذارند. 
این‌که «شاه» به عنوان نمادِ دشمن مشترک باعث نزدیکیِ گروه‌‌های مبارز به یکدیگر شد.
این تحلیل باگ‌های معرفتی دارد؛ ائتلاف نیروهای به ظاهر متفاوت، نه در پی وجود دشمنی مشترک،
که در وجود اخلاقیِ مشترک بود.
آنان استقلال را در بریدن از جهان غرب،
آزادی را در تحقق جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی توحیدی
و سیاست را در شکل جمهوری آن معنا می‌کردند.
چه جمهوری اسلامی، چه دموکراتیک خلق.
چه تفاوتی می‌کند؟
لزوم تقدم لیبرالیسم بر دموکراسی، حلقه‌ی گمشده‌ی تحلیل‌های ما از تاریخ سیاست در پهلوی‌ست. 
عمده‌ی مخالفین محمدرضا پهلوی در پی آزادی‌های سیاسی بودند 
تا با تبر به جان نهادهای لیبرال و نیروهای نوپای مدافع آن بیفتند. 
مخالفانی با شکل و شمایلی خاص؛ 
سیبیل بر صورت، 
سیانور در دهان، 
نارنجک در جیب،
دشنه در دست و کلت بر کمر. 
این خاستگاه فرهنگی، امروز هم بر سر کار است.
آزادی را آنگونه که خود می‌خواهد، معنا می‌دهد 
و «مردم» را تنها تا زمانی که مدافع اخلاق او باشند، به رسمیت می‌شناسد.
این اصل را راجر اسکروتن خاطرنشان کرد. 
(به انگلیسی: Roger Scruton) 
(متولد ۲۷ فوریه ۱۹۴۴ – مرگ ۱۲ ژانویه ۲۰۲۰)
فیلسوف بریتانیایی در زمینه زیبایی‌شناسی و فلسفه سیاسی.
اصلی که می‌گفت
در فرآیندهای تاریخی، آن هنگام که می‌خواهید جامعه‌ای نوپا در امر مدرن را قضاوت کنید،
دموکراسی را اصل و‌ توسعه را فرض نگیرید. 
نهادهای سکولار و تضمین‌کننده‌ی آزادی‌های فردی را ببینید 
و به تبیین‌های خود در باب تاریخ دعوت کنید. 
شاید به عمر من ‌و شما کفاف ندهد، 
اما به کودکان خود بیاموزید که از لیبرالیسم در مقابل گزندهای دموکراسی حفاظت کنند.
دموکراسی به خودی خود نمی‌تواند هدف باشد. 
یعنی چه که ما برای دموکراسی می‌جنگیدیم؟
این مفهوم در بهترین حالت خویش می‌تواند ابزاری باشد برای جابه‌جایی قدرت.
پهلوی حکومتی دموکراتیک نبود، 
اما غیاب دموکراسی، حضور دیکتاتوری نیست. 
به این سطور از فرید زکریا دقت کنید: 
«غیاب انتخابات آزاد و عادلانه را باید تنها یک نقض واحد دانست و نه تعریف استبداد…
آزادی‌ها و حقوق اقتصادی، مدنی و مذهبی مهم‌ترین مولفه‌های خودمختاری و شان انسانی‌ست.
اگر دولتی با دموکراسی محدود پیوسته این آزادی‌ها را گسترش دهد، نباید برچسب دیکتاتوری به آن زد».
انگار برای خاورمیانه رسالتی تاریخی نوشته‌اند.
این تکه از جهان همواره باید مادرِ عبرت باشد، نه فرزندِ آن. 
آنان که تلاش کرده‌اند از تاریخ جهان درس بگیرند و حاصل این درس را در مملکت خویش پیاده کنند، 
محکوم به تنهایی و نابودی شدند.
محمدرضا پهلوی تنهاترین انسانِ تاریخ معاصر ایران بود. 
اما کیست که نداند «تنهایی» فضیلت نیست.
آن سوال اساسیِ سطور ابتدایی یادداشت، دیگر چندان برای‌مان مهم نیست. 
من می‌دانم که در انتخابات ۸۸ تقلب شد
اما شک دارم که این تقلب، نتیجه‌ی انتخابات را تغییر داده باشد. 
احمدی‌نژاد یک پوپولیست تمام‌قد بود
و رای «مردم» در گیومه را با خود داشت. 
دوستان، این موضوعی نیست که بر سر آن دعوا کنیم.
دعواهای مهم‌تری داریم. 
دغدغه‌ی این یادداشت نیز انکار دموکراسی نیست، توضیح کوتاهی از آن است. 
تلاش در بازبینی مفاهیم و نجات آن‌ها از بازتعریف‌های اخلاقی یا ایدئولوژیک. 
این تلاش می‌تواند مهم‌ترین کنش سیاسی یک نسل برای فهم تاریخی باشد 
که هنوز درگیر آن است. 
با تمام وجود، در تمام مختصات…
داروین صبوری

شعر، تجربه‌ای‌ست از پیوندِ تن، طبیعت و زبان؛

شب زنبق

     شبِ زنبق دل‌تنگی‌ام برای تو چیز تازه‌ای نیست اما چیزی‌ست که امشب بیش‌تراز همیشه دل‌تنگم مهتاب نام تو را روی پوستِ گلبرگِ زنبق می‌نشاند،...

محبوب‌ترینِ خواننده‌گان